به گزارش “روراستی” همزمان با سیزدهمین شب ماه مبارک رمضان هتلباغ رفسنجان رنگ و بوی دیگری داشت چهرههایی را شاهدیم که هر کدام از آنها دلی پر از غم و غبار داغ عزیزشان را در چهره دارند اما قلبی پر از عاطفه در سینه آنها میتپد که راضی شدند قطعهای از بدن عزیزشان را جدا کرده و جان عزیز یک خانواده دیگر را نجات دهند و حیاتی دوباره ببخشند.
بیش ۱۰۰۰ نفر در رفسنجان برای اهدای عضو ثبتنام کردند
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در آیین تجلیل از خانواده اهداکنندگان اعضا اظهار داشت: در شهرستان رفسنجان با اطلاعرسانیهای خوبی که انجام شده بیش از یکهزار نفر برای اهدای اعضا ثبتنام کردند و کارت اهدای عضو دریافت کردند و هر لحظه میتواند تعدادش افزایش یابد.
وی بیان داشت: پیوند در ایران رشد بسیار خوبی داشته از پیوند قرنیه شروع شده و در حال حاضر کلیه و ۵ عضو پیوندی را ایران میتواند پوشش دهد.
معاون درمان دانشگاه علومپزشکی رفسنجان ادامه داد: سیستمهایی اندیشیدیم که عضو قابل پیوند سریع به شیراز، کرمان و تهران ارسال شود و عمل پیوند انجام شود.
میرزابیگی عنوان کرد: در حال حاضر در کل کشور ۲۵ هزار نفر متقاضی دریافت عضو هستند که بر اساس اولویت عضو پیوندی را میگیرند.
وی با اشاره به اینکه اگر دیگران رضایت دهند که عضو عزیزشان را اهدا کنند ثواب دارد، تصریح کرد: اگر خود فرد در زمان حیاتش رضایت دهد که اعضایش را اهدا کنند ثواب زیادی دارد.
میرزابیگی در ادامه اظهار کرد: در ایران کلیه بیشترین آمار را دارد اما هر ۵ عضو کلیه، کبد، ریه و مغز استخوان را عضوگیری میکنند.
وی خاطرنشان کرد: اگر با اهدای عضو ۵ فرد را نجات دهیم ۵۶ فرد دیگر از ناتوانی میتوانیم در بیاوریم با دادن تاندونها، مفصلها و… این امر میسر میشود ضمن اینکه در رفسنجان کلیه مقام اول برای گرفتن عضو دارد.
میرزابیگی بیان کرد: همه دوست داریم عاقبتبخیر شویم و فردی که از ما فوت کرده و در مرگ مغزی است عاقبتبخیر شود اما فردی که در انتظار پیوند است انتظار جانکاهی دارد و با عضوی که میتواند او را نجات دهد کار ارزشمندی انجام شده که شادی را به یک خانواده تقدیم کرده است.
بزرگکردن فرزند یتیم و اهدای اعضای بدنش به بیماران نیازمند
اما چهرهای که اگر چه در ظاهر چیزی معلوم نبود اما باب گفتوگو را که باز کرد غم درونیاش نمایان شد او یک مرد بود که مانند کوهی از کار ارزشمندی که بانیاش شده بود، حرف میزد.
برادرش ۲۹ آبان سال ۹۴ بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود و اگر چه فکر میکرد بیمارستان کوتاهی کرده اما در هر صورت راضی شده بود که خودش بانی شود و به مادرش پیشنهاد داده بود که او نیز راضی شود.
این برادر داغدیده تصریح کرد: مادر اول گفت اینگونه حرفی نزن و به او گفتم باید پذیرفت و چون تصمیمگیرنده اصلی خودم بودم مادرم متقاعد شد که اعضای برادرم اهدا شود.
برادر اهداکننده ادامه داد: اینگونه تصمیم خیلی سخت است به ویژه برای مادری که فرزندش را با یتیمی بزرگ کرده اما در نهایت سه عضوش شامل دو کلیه و کبدش اهدا شد، دو نفر که کلیه گرفتند از جیرفت و سیرجان هستند که با آنها در ارتباط هستیم و واقعا خدا را شاکریم که به دست مستحق اصلی رساندیم و هر زمان تماس میگیرند احساس میکنیم برادرم زنده است.
اهدای اعضای امدادگر هلالاحمر به بیماران نیازمند
در بخش دیگری از محل تجلیل خانواده اهداکنندگان با همسری فداکار برخورد کردیم او همسرش از امدادگران جمعیت هلالاحمر بود که ۳۰ مرداد سال ۹۳ به علت گرفتگی عروق و افزایش فشار خون دچار مرگ مغزی شده بود.
این بانی خیر که از شهرستان انار بود دو کلیه و کبد همسرش را به دو خانواده یکی از رفسنجان و یک نفر از کرمان و کبدش را به شیراز اهدا کرده بود که به نیازمندان این اعضا جانی دوباره ببخشد.
خانم حیدری که همسر وی بود یکی از امدادگران هلالاحمر بود و کارت اهدای عضو هم داشت و به گفته همسرش در این زمینه نمیشود وقتکشی کرد و با خانواده صحبت کردیم و رضایت دادند.
آیا فرزندم نمیگوید چرا بدن مرا ناقص کردی
اما مادری که یکی از دو قلوهایش را در حادثهای دلخراش از دست داده بود چنین گفت: فرزندم ۵ سال و ۶ ماه داشت، سال گذشته ۱۰ اردیبهشت ماه زمانی که از یک اردو برگشتیم یک خودرو سواری با سرعت بالا با دخترم برخورد کرد و دچار مرگ مغزی شد.
وی ادامه داد: خیلیها به من میگفتند اعضای بدنش را اهدا کن گفتم نه فرزندم خوب میشود، میخواستم استخاره بگیرم و فرزندم را به یزد ببرم اما برادر بزرگم با من صحبت کرد که فایدهای ندارد و با همسرم هم صحبت کردم او گفت اگر تو راضی باشی من هم راضی هستم، اما بعد قلب، کلیهها و کبد فرزندم را به بیماران نیازمند اهدا کردیم با افرادی که اعضای فرزندم را گرفتند آشنایی ندارم و خواستار ارتباط شدم که موفق نشدیم.
الان از اینکه افراد زیادی توانستند با اعضای بدن بچهام جان بگیرند خوشحالم اما اول شک کردم که دخترم در آخرت از من راضی باشد نمیگوید چرا بدن مرا ناقص کردی ولی بستگانم به من دلداری دادند که کار ارزشمند و ثوابی کردیم و روح فرزندمان هم در آرامش است.
گزارش از زهرا بمینژاد