نمی دانم حضرت دوست چرا برایمان چنین تقدیر و سرنوشتی رقم زده و بر پیشانی سیاهمان نوشته است که ما وارث شهدائیم؟! گاهی برای اینکه خودمان را آسوده و راحت کنیم حتما زیر لب ملایم فاتحه می خوانیم. بیائید از امروز هر وقت در آغوش پدر بودیم و او با مهربانی صورت و شانه هایمان را بوسید و نوازش کرد، فکر کنیم اگر بابا دست نداشت چگونه می توانست اینقدر قشنگ و مهربان نوازشمان کند؟!!.
به گزارش روراستی به نقل از هوشنگ نیوز, در این واپسین ساعات پایانی سال ۱۳۹۳ مانده ام که چه بنویسم، قلم از نوشتن در باب فاطمه درمانده است پس بهتر دیدم از فرزندان فاطمه، همانهایی که سال های نه چندان زیادی از هشت فصل عشق و عاشقی خونینشان در راه هبوط از قرارگاه خاک به بهشت موعود نمی گذرد بنویسم، آنان که هنوز گستره فضا و خاک ایران بزرگ مملو از عطر وجوشان است.
واقعا نمی دانیم در یوم الحشر و در قیامت چگونه به چشمان امام و شهدا نگاه کنیم و بگوئیم ما مدعیان با میراثشان چه کرده ایم؟! آیا تا حالا حس مادر یک شهید که فرزندش را تکه تکه بر گردانده اند لمس کرده اید و براستی می دانید مادر یک شهید با عکس پسرش چه واگویه هایی دارد. اصلا سوال و پرسش هایی که از ابتدا و شروع هبوط و زندگی در خاک دامن گیر و دل فریب کره خاک همراه و انیسمان شده این است، که چرا از باغ بهشت به قرارگاه خاک نزول کرده ایم؟! اصلا چرا به دنیا آمده ایم؟! هدف و چرایی سفر از بهشت به زمین برایمان شبکه ای از رازها و رمزها را بوجود آورده است اما مهمترین سوال این است که شهدا چگونه از گرانبهاترین مطاع خودشان یعنی جانشان میگذرند و گذشتند.
آیا دیده اید که مادر شهید استخونهای جوان بلند قد خودش را بغل کند و با حسرت بگوید، پسرم روزی که برای اولین بار بغلت کردم از الان سنگین تر بودی؟!! آیا دیده اید مادران شهدا هر وقت جوانی را همراه با مادرشان می بینند نگاهشان را تا آنجایی که چشم کار می کند دنبالشان بدرقه می کنند و اشک از چشمانشان می ریزد؟!!.
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست / منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست / شب تار است و ره وادی ایمن در پیش / آتش طور کجا موعد دیدار کجاست…براستی آیا ما کاری برای مادران و پدران شهدا کرده ایم؟ آیا تا حالا با دیدن فرزندان شهدا حس کرده اید اگر بابا نداشتید چه می شد؟!! آیا تا حالا فرزند جانباز قطع نخاعی را دیده اید که نمی داند آغوش بابا چه مزه ای دارد و آرزو دارد برای یکبار پدرش را تمام قد ببیند و نه روی صندلی چرخدار؟!! آیا تا حالا فرزند جانباز شیمیایی را دیده اید که صدای پدرش را همیشه با سرفه شنیده و آرزو دارد برای چند ساعت هم که شده پدرش سرفه نکند تا بتواند برایش از کودکی و از نبرد تن و تانک بگوید!!!.
خدایا قرار ما با شهدا اینگونه نبود!!! بنا نبود ما به شهدا جا خالی بدهیم!!! بنا نبود جانبازانمان را خانه نشین کنیم!!! خدایا بنا نبود خون شهدا را مفت بفروشیم !!! همه چیز بعد از شهدا گران شده!!! خانه، نان و…همه و همه گران شده اند!!! خدایا فقط خون ارزان شده!!! خون شهدا ارزان شده!!! شهدا فراموش شده اند!!! طفلکی بچه های شهدا !!! وقتی این همه غیرت ما را می بینند بیشتر و بیشتر جای خالی پدرانشان را احساس می کنند!!!.
شهدا با من و شما غریبه نیستند در وجود ما و در کنار من و شما زندگی می کنند همان جا که عالم محضر خداست و عجب روزگار غریبی شده است روزگار ما ؟! جوان های زمان طاغوت شدند شهید همت/ باکری/ خرازی…اما بعضی جوانان زمان انقلاب شده اند، معتاد، فشن و…عجب جوان های با غیرتی ابرو گرفته اند همچون زلیخا !!! مدل های سر و صورت جدید و ۲۰۱۴ پاچه های شلوارها بالا تا ناکجا آباد.
شهدا در عند ربهم یرزقون غصه نخورید، آنقدر پیشرفت کرده ایم که اسم خیابان ها خود به خود و هوشمند عوض می شود!!! خیابان مواد فروش ها!!! قرص فروشها!!! خیابان…!!!. شهدا بعضی از اشخاص و جریانات فلسفه جان فشانی شما را درک نکرده اند بنابر تفکرات، برداشت ها و غرایض شخصی خود آن را تحریف و تعریف می کنند، شهدا مگر شما چه چیزی می خواستید؟!.
خدایا انگار شهدا از سیاره ای دیگر بوده اند و از یک عصر دیگر، مردم شهدا می دانستند که دنیا مزرعه آخرت است و با تمام وجود آن را لمس کردند، آنها فهمیدند قرارگاه خاک جای ماندن نیست، اصلا آنها اهل اینجا نبودند! اینجا ملک ما هست که مانده ایم و محکم چسبیده ایم به زمین، انگار در آسمان جایی برای ما نیست.
شهدا می گفتند نگذارید امام تنها بماند…ما جوانهای امروزی ما جوانهای انقلاب کاریکاتور امام را کشیدیم! شهدا گفتند خواهران بعد از ما حجاب شما بهای خون ما هست!!! ما هم عمل کردیم، اصلا بد حجاب و بی حجاب نشدیم! اصلا در ایران ام القرای اسلام بی حجاب نیست، آنها عروسک هستند! اصلا آنها سارا و دارا هستند! اصلا باربی ها مسلمان شده اند. شهدا با سری بلند و سینه ای ستبر پا بر روی خونتان می گذاریم، شهدا به کجا رهسپاریم، شهدا خدایی خیلی با معرفتیم خیلی.
هوشنگ حمزه نژاد