در ادامه متن این گفتگو می آید:
سوال: ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید همانطور که میدانید در آستانهی فرا رسیدن هفتمین سالگرد استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم. شش سال پیش در چنین روزی ملت ما با شرکت گستردهی خود در رفراندم جمهوری اسلامی ایران به جمهوری اسلامی رأی آری داد اگر در این زمینه مطلبی دارید و یا احیانأ خاطرهی شیرینی از آن روزها به یاد دارید برای ما بیان کنید.
اصلاً این خاطره را با هیچ خاطرهای در تاریخ کشورمان نمیشود مقایسه کرد. نقطهی مکمل و متمم انقلاب بیستودو بهمن بود یعنی خلاصه محصول بیستودو بهمن روز جمهوری اسلامی روز دوازدهم فروردین بود.
از یک نظر دیگر هم روز جمهوری اسلامی بسیار مهم است و آن اینکه این اولین نمونه در دنیای امروز هست که با مکتبها، نظامها، سیاستها، دیدگاههای مختلف، شیوههای گوناگون حکومت را به مردم دنیا عرضه میکند، دارد عرضه میشود؛ این اولین نمونهای است که مردم دنیا دارند میبینند جمهوریهای دیگری که اعلان میشود جمهوریهای سوسیالیستی، جمهوریهای به سبک دموکراسی غربی به انواع واقسامش هیچ کدام چیز جدیدی نیست اصل جمهوری هم چیز جدیدی نبود اما آن جمهوریای که مبانی و ارزشهای اساسیاش و قواعد اصلیش از اسلام گرفته شده این یک چیز بینظیری است.
یک خصوصیت دیگر هم در روز جمهوری اسلامی ما هست و آن اینکه آن روز عید فقط ما مردم ایران نیست، بلکه عید همهی کسانی میتواند باشد که مسلمانند، یعنی نزدیک به یک میلیارد جمعیت. آنها هم، یعنی ملتهای مسلمان عادت کردند که اسلام را در حال دفاع در موضع انفعال، درحال انزوا ببینند. آن وقتی که یک ملتی در موضع تهاجم به قدرتهای سلطهگر و تهاجم به نظامهای بشری ناقص قرارمیگیرد و اعلان یک جمهوری براساس اسلام میکند این برای همهی ملتهای مسلمان مایهی مباهات و سربلندی است خلاصه خصوصیات گوناگونی در روز جمهوری اسلامی هست.
خاطره، من البته در آن روز، روز رأیگیری کرمان بودم از طرف امام یک مأموریتی به من محول شده بود که بروم بلوچستان و سر بزنم به شهرهای بلوچستان و مردم آنجا را از نزدیک دیدار بکنم و پیام امام را برای آن مردم ببرم. پیام محبت و دلسوزی را که ملاحظه میکنید از همان روزهای اوّل امام به فکر افتادند که با این مستضعفین دورافتادهای که به کلی فراموش شده بودند، حتی در نظام گذشته ملاطفت و محبت کنند و من را که آنجا سابقه داشتم آشنائی نسبتاً زیادی داشتم فرستادند آنجا برای این کار.
کرمان رسیدهبودم من در راه بلوچستان که روز رأیگیری بود، در فرودگاه بچههای حزبالهی و داغ کرمان آمدند، صندوق را آوردند چند تا صندوق بود، هر کدام میخواستند که بیاورند من تویش رأی بیاندازم. آنها هم من را میشناختند. یعنی سابق که کرمان رفته بودم و مردم کرمان با من آشنا بودند. من هم خیلی به مردم کرمان از قدیم علاقه داشتم مردم خیلی بامحبت و جالب بودند همیشه در چشم من. خیلی لحظهی شیرینی بود برای من، آن لحظهای که این رأی را من میانداختم توی صندوق و میدیدم آن شور و هیجانی را که مردم کرمان از خودشان نشان میدادند در رأی دادن. بعد هم نشان داده شد که خب نودونه درصد آراء به جمهوری اسلامی آری بود.
خاطرهای که فقط اشاره میکنم مخالفتهایی است که با رأیگیری به این شکل وجود داشت که از طرف جناحهای مختلف این مخالفتها بود همه هم خودشان را بعدها نشان دادند. هم آن جناحهایی که بر مطبوعات کشور مسلط بودند، روشنفکرهای چپ و نیمه چپ و لیبرال و التقاطی، اینها که مطبوعات آن روز را اطلاعات، کیهان آن روز را توی مشت داشتند که خب بحمدالله بعد همه ازاله شدند و روزنامهی حسابی دیگری هم نبود یعنی همین روزنامهی جمهوری اسلامی که نبود روزنامهی دیگری هم که بشود مورد اتفاق باشد همینطور. هرچه دلشان میخواست مینوشتند. رفته بودند اینجا و آنجا این روشنفکرهای گروهکی سیاسی ملحد و نیمهملحد از شخصیتهای گوناگون نظر خواسته بودند که به نظر شما آری یا نه درست است؟ یا بیائید چندجور حکومت را مطرح کنیم و رأی بگیریم. مقصودشان هم این بود که مردم را از آن یکپارچگی خارج کنند، اگرچه فرقی هم نمیکرد یعنی تأثیری هم نداشت. اگر مردم خب طبیعی بود که به آن شیوههای دیگر رأی نمیدادند و به خصوص بعداز آنی که امام آنجور صریح فرمودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم، نه یک زیاد، لکن آنها کار خودشان را میکردند به امید اینکه شاید بتوانند شکاف بیندازند این رأی زیاد مردم را کم کنند، رأی را تقسیم کنند از این کارها میکردند و اوضاعی داشتیم ما در شورای انقلاب با آن جناح لیبرال و به اصطلاح ملیگرا که بیشترین خصوصیتشان مخالفت با خط اصیل انقلاب بود که این شیوهای را که بعد هم انجام گرفت این شیوه را اثبات کنیم که این شیوهی درستی است.