جناب آقاى هاشمى رفسنجانى!
خطر و آسیب اصلى، ایجاد دوگانگى در کشور و شکستن اتحاد و انسجام ملى است نه چیز دیگر!
پس از شیطنت اخیر آمریکایىها در تحریم جدید علیه ایران که اعتراض بسیارى را در داخل و خارج به همراه داشت و بهدنبال آن تیم دیپلماسى و وزارت امور خارجه ایران نیز اقدام بهموقع و شایستهاى را در نیمه تمام گذاردن مذاکرات کارشناسان و بازگرداندن ایشان به کشور نمود، یکى از پایگاههاى اصلاحطلب در حرکتى تأملبرانگیز، گزیدهاى از سخنان منتشر نشده آقاى هاشمى رفسنجانى در دیدار با تعدادى از دانشجویان را به نقل از پایگاه اطلاعرسانى وى منتشر کرد، این پایگاه از قول آقاى هاشمى چنین تیتر زد: «مىخواهند توافق ژنو را برهم بزنند.» و در ادامه نوشت: «آیتالله هاشمى رفسنجانى ضمن بیان اینکه مردم نخواهند گذاشت تندروها امید بهوجود آمده را از بین ببرند، تأکید کرد: افراطىها در ایران و آمریکا یک هدف مشترک دارند آنهم برهم زدن توافق ژنو…»
جناب آقاى هاشمى رفسنجانى!
گذشته از اصل توافقنامه ژنو و سود و زیان آن، در خصوص سخنان تأملبرانگیز شما نکاتى را هرچند به اختصار یادآور مىشوم:
خطر اصلى تندروهاى ایران (البته بزعم خیالى شما) نیستند بلکه خطر و آسیب اصلى، ایجاد دوگانگى و شکاف در جامعه اسلامى و انقلابى و ملت بزرگ ایران است که از ناحیه نفاق مدرن و با استفاده از خط موازى مرموز یعنى سوءاستفاده از شخصیت حضرتعالى در حال انجام است، جریان موازى همان است که قبلاً هم با عناوین و تعابیرى همچون مذهب علیه مذهب، فقیه علیه فقیه، مسلمان علیه مسلمان ظاهر شد ولى بفضل الهى در مواجهه با بصیرتها و هوشمندیها، دفع گردید.
حافظه ملت بزرگ ایران هنوز خاطره تلخ فتنه شریعتمدارى و منتظرى را از یاد نبرده است. مرجعنمایى که بهعنوان پشتوانه کودتاى نافرجامى که مىرفت همه چیز انقلاب را، آن هم در روزهاى آغازین پیروزى به باد فنا دهد و یا جریان شوم حلقهزده پیرامون شیخ سادهلوحى همچون منتظرى که مىرفت مسیر انقلاب را منحرف نماید! آرى! وقتى حرمت امامزاده را متولى مىشکند، از امام و امت امام چه گلایهاى مىتوان داشت.
و حال در شرایط امروز جهان و نقش بىبدیل اقتدار و عزت ملت ایران در عرصههاى بینالمللى، راه چاره برونرفت جبهه استکبار و ازناب منطقهاى و داخلىشان، از بحرانى که مىرود مچ حیلهگران عرصه سیاست را باز کرده و چهرهى گرگصفتان عرصه قدرت را با رسوایى و پیمانشکنى و عهدشکنى تاریخى آنان، براى افکار عمومى دنیا بنمایاند و بار دیگر غیرقابل اعتماد بودن سران استکبار بهویژه شیطان بزرگ آمریکا را به اثبات برساند، جز ایجاد اختلاف و تشتت و نیز دوگانگى و شکاف در میان امت اسلام و ملت بزرگ ایران، مىتواند باشد.
جناب آقاى هاشمى، اگر بهدنبال هم هدفى و همگامى با افراطیون جنگطلب و فتنهگر آمریکا مىگردید با کمال پوزش آدرس را اشتباه آمدهاید، کافى بود نیم نگاهى به آتشبازى کف خیابانها در فتنه 88 مىانداختید و همهدفهاى واقعى با تندروهاى آمریکا را بخوبى مىیافتید، همانها که بارها و بارها از حمایت تندروهاى آشوبطلب آمریکا برخورددار گردیدند و اکنون نیز به شیوههاى دیگر بىبهره نیستند. راستى چه کسانى و با چه انگیزهى شوم دیگرى در داخل با همنوایى بوقهاى استکبارى، رفع حصر سران فتنه را دنبال مىکنند!
جناب آقاى هاشمى – نگارنده این سطور کسى است که روزى افتخار مىکرد که متن خطبههاى نمازجمعه شما را نه تنها استماع کند و یا در روزنامه بخواند بلکه بهعنوان سندى شخصى براى تنظیم اندیشه سیاسى خود با قلم خویش بازنویسى مىکرد و اگر در محافل سیاسى سخنى از روش و متد تحلیل پدیدههاى سیاسى به میان مىآمد از شخصیت شما بهعنوان الگو و صاحب سبک در اندیشه سیاسى یاد مىکرد ولى اى کاش همان شخصیت تأثیرگذار براى امروز ما نیز باقى مىماندید تأسف از عواطف بیش از حد شما است که تکالیف انقلابى و وظایف روز سیاسى شما را تحتالشعاع قرار داده است، اى کاش مىتوانستید مشتى رانتخواران سیاسى که بهدنبال سوءاستفاده از شخصیت شما، در جهت ایجاد دوگانگى در کشور از هرگونه کینهتوزى و فتنهگرى دریغ نمىنمایند، از خود طرد مىکردید.
راستى جناب آقاى هاشمى آیا تعصب و غیرت دینى داشتن و یا نسبت به آرمانهاى امام و شهداء احساس وظیفه نمودن و از میراث آنها قاطعانه سخن گفتن و یا در مقابل اصحاب فتنه بهویژه سران جاهل و تشنه قدرت آن که مىرفت همهچیز این نظام را بر باد دهند و یکبار دیگر هرکس و ناکسى و هر دشمن مخفى و پیدایى را پاى یک سفره و مجمع و فراخوان و میدان و خیابان و تظاهراتى علیه حاکمیت و نظام گرد آورده بودند، ایستادگى کردن و به فریاد مظلومانه این عمار بزرگ دیدبان انقلاب و خلف صالح روح الله لبیک گفتن، آیا این تندروى است و اگر غیر از این نظر شماست، پس انگشت اشاره شما بر تندروهاى داخلى به سمت چه قشر و چه اشخاصى است که آنان را در کنار تندروهاى عربدهکش غرب و آمریکا تعریف مىفرمایید باور کنید اگر نبود این اهانت تاریخى شما، هرگز این چند سطر را هم نمىنگاشتم و مواضع ناصواب و دشمنشادکن شما را همچون استخوانى در گلو تحمل مىکردیم تا پاسخ این ناسپاسىهاى شما را خداى متعال در محضر شهیدان و امام در روز قیامت مىداد.
امروز سفرهاى استانى شما که همراه با ناهنجارىهایى همچون تبلیغات پرخرج و ایجاد فضاى امنیتى در دانشگاهها هرچند از نوع آزادش که صداى دانشجو و استاد را در آورده با چه قصد و انگیزهاى صورت مىگیرد.
و آیا شما عدم اقبال مردم کرمانشاه را از خود ندیدید و آیا نتیجه نظرسنجىهاى هفتگى که با هزینه میلیاردى آقازاده محترمتان جریان یافته است تا هر هفته جایگاه شما را در افکار عمومى محک بزنند، به شما اطلاعرسانى نمىکنند و شاید آنگونهاى که خود تمایل دارند به شما مىرسانند و راستى چرا پیرامون شما حصارها و حلقههاى فشرده ایجاد کردهاند که به راحتى نتوان از مجارى مطمئن و سالم به شما خبررسانى کرد تا متناسب با واقعیتهاى موجود جهان و منطقه و داخل، سخن به زبان برانید و ناجوانمردانه و به دروغ و حتى مبهم نگوئید که مردم ایران از این روند حاکمیت خوشایند نیستند؟ و یا از امید مبهم بدست آمده امیدوارى جاودانه نسازید.
در پایان نظر شریفتان را به بخشى از کلام نور و دو فراز کوتاه از حضرت امیر(ع) جلب مىنمایم امیدوارم از باب النصیحة لائمة المسلمین نافذ افتد و از این ارادتمند قبلى خود اگرچه که گمنام بوده و هست و به این گمنامى هم افتخار مىکند، دلگیر نشوید!
1. ود الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة
2. فو الله ما غزى قوم قط فى عقر دارهم الا ذلّوا (نهجالبلاغه، خ 27)
3. آفة القوى استضعاف الخصم (غررالحکم)
والسلام علیکم