خودکشی های اخیر در رفسنجان هشداری است اگر جدی گرفته شود.
به گزارش”روراستی” چند هفته اخیر از هر جای این شهرستان خبری از خودکشی شنیده شد تا اینکه به ۵ فقره رسید که دلمان را به درد آورد؛ چه می شود که یک فرد دست به خودکشی می زند و به زندگی اش پایان داده و آتش جهنم را به جان می خرد.
در روستایی دور افتاده جوانی خودش را آتش می زند و یا پیرمردی نزدیک به ۶۰ سال سن، خودش را می کشد و یا مرد دیگری در آن طرف تر خود را حلق آویز می کند.
کودکی با متادون های پدر می میرد و جوان دیگری در شهر با خوردن سم به عمر جوانی اش پایان می دهد.
این ها مسائل کمی نیست؛ آیا کسی برای حل شدن این مسائل فکری می کند یا تنها در جلسات به حرف زدن و نوشتن صورتجلسه بسنده می شود و می رود تا جلسه بعد که البته اگر فکرهایی هم که می شود عملی می شد این آمار بدست نمی آمد.
مرگ یک جوان داغ بزرگی بر دل خانواده اش می گذارد و پدر خانواده با مردنش دیگر پناهی برای همسر و فرزندانش نمی گذارد و تا زمان هست انگشت به سمت خانواده اش می رود که پدرشان خودکشی کرده است و این درد بزرگتری را در کنار درد یتیمی می گذارد.
اما ریشه این خودکشی ها چیست، در گذشته اندک خبرهایی از خودکشی می شنیدیم که عمده علت آن مسائل عاطفی بود، اما امروزه علاوه بر مسائل عاطفی مسائل مادی نیز به آن افزوده شده پدری که از سر فقر نمی تواند مایحتاج زندگی اش را فراهم کند خودکشی را پایان راه می داند و جوانی که نمی تواند گلیم خود را از آب بکشد و زمینه ای نیست که اسباب زندگی اش را فراهم کند دیگر عمر خود را بی ثمر دانسته و خودش را می سوزاند و یا فرد دیگری به علت اعتیاد به مواد مخدر صنعتی مغزش از کنترل خارج می شود و دست به خودکشی می زند که رفتن به سمت اعتیاد نیز خود دلایلی دارد که نیازمند ریشه یابی است.
البته احمد جمالی زاده معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی نیز فقر و مصرف مواد مخدر صنعتی و روان گردان ها را از عواملی دانست که افراد دست به خودکشی می زنند و این حقیقت کتمان شدنی نیست.
بیکاری، گرانی، اعتیاد، فقر، بی خانمانی و….همه مسائلی است که اگر برطرف نشود آمار آسیب های اجتماعی به ویژه خودکشی ها همچنان سیر صعودی پیدا کرده و مهر ناخوشایندی بر تارک این شهر می گذارد.
مسؤولان از تراز بالا تا پایین باید به حال این مسائل فکری کرده و فکرشان را عملی کنند و در کاهش این پدیده های ناگوار گزارش عملکرد دهند تا نور امید در جامعه بتابد، بیکاری رخت برکند و شور و امید در خانواده ها جاری شود.
یادداشت/ زهرا بمی نژاد