بی شک یکی از مشکلات کنونی شهرمان که موجب مهاجرت و سرمایه گذاری شهروندان در دیگر شهر ها شده است؛ عدم وجود تناسب، هماهنگی مناسب و منظم در سیمای شهری است و به واقع ناهماهنگی و ناهمگونی در چهره شهر به خوبی قابل رویت است و طراوت و سرزندگی مطلوبی ندارد.به گزارش “روراستی” همان طور که می دانید زیباسازی شهری یکی از مولفه های حائز اهمیت در اصول و معماری شهرسازی است که میزان احترام و توجه مدیران شهری به شهروندان را نشان می دهد. بی انصافی است اگر بگوییم به کل از این گردونه خارج بوده ایم و اقدامی انجام نداده ایم. بخصوص این اواخر با روی کار آمدن افرادی که زاده این شهر نیستند و یا ورود افراد هنرمند و هنر دوست در شورای شهر؛ اما باید توجه داشت که این مهم تنها شامل پارک ها، فضای سبز، نمای بیرونی ساختمان ها، خیابان ها و معابر نمی شود بلکه المان ها، مجسمه ها و نقاشی های دیواری و… هم در این گستره قرار می گیرد و باید بر پایه عقبه فرهنگی تاریخی و ظرفیت های موجود در آن شهر طراحی شود.
ولی براستی چند مورد از آن ها انجام شده و یا صحیح بوده اند؟
اینکه میراث فرهنگی شانه خالی می کند و اوقاف پا پیش می گذارد تا بزرگ ترین خانه خشتی جهان را به یک فاجعه تاریخی تبدیل کند؟ تا جایی که گردشگر داخلی و خارجی به جای بنای خشتی و خشت، کاشی صورتی و کولر گازی دیواری میبیند! و تا جایی پیش می رود که نقاشی دیواری ناهمگون جنب خیابان اصلی که بار ها و بارها توسط افراد دغدغه مند و اهل فن مورد اعتراض قرار گرفته بود؛ کمرنگ می شود. البته این شانه خالی کردن میراث تمامی ندارد تا جایی که در مورد خانه باقری هم تکرار می شود. قابل انکار نیست که خزانه خالی است اما به نظر مشکل میراث تنها جیب خالی نیست، دور نیست اگر بگوییم، آنگونه که باید دغدغه حفظ آثار را ندارد. چرا که می توانست حداقل این دغدغه را در وارثان و مردم ایجاد کند؛ آگاهشان کند از حفظ آثاری که هویت ما هستند؛ اینکه می شود از آن ها درآمدزایی کرد. همچنان که در استان های مجاور چون یزد، اصفهان، کاشان و… شاهد آن هستیم. در بخشی از باغ دولت آباد یزد که خود وارثان نیز ساکن عمارت هستند. در بسیاری موارد این اماکن علاوه بر محل گردش، جایی برای خرید همیشه مردم هم هستند. این دغدغه تا جاییست که عکس بسیاری از اماکن تاریخیشان بر روی البسه، فرش و ظروفشان طراحی شده است. اما در رفسنجان حتی عکس و تبلیغی در ورودی های شهرمان برای آگاهی گردشگران نمیبینیم. اگر هم بپرسند آثار تاریخی شهرتان چیست یا نمی دانند یا به برج شیشه ای اشاره می کنند!
این اشتباهات و کم لطفی ها فقط منوط به میراث فرهنگی نیست بلکه از شهرداری هم به کَرات سر زده و می زند. در سال های پیشین که متاسفانه شاهد حرکت قابل توجهی از شهرداری نبودیم که بشود آن را نقد کرد؛ اینک هم که هستیم، نصف و نیمه یا ناصحیح است. تاسیسات زیربنایی باید به مدد زیبا سازی شهر بیاید و انبساط خاطر و آرامش شهروندان شوند در صورتی که با افزایش میزان ترافیک، حتی از این مهم کاسته است.
در مورد زیبایی شهر هم آنچه بسیار حائز اهمیت و چشم و چراغ و معرف شهر است، ورودی هاست. میدان امام حسین و ۲۲ بهمن، برای کدام یک کاری انجام شده است که معرف وجهی از شهرمان باشند؟ یک دایره بزرگ چمن کاری شده، با میله ی بالا رفته در آن میان و چراغانی اطرافش، بدون هیچ طرح، رنگ و اِلمانی چه مفهومی را میرساند؟ در سطح شهر هم موارد مشابهی هست مثل میدان پژوهش با آن روبیک غیر مرتبط یا شهید میرزابیگی با آن قلم و قلمدان نامفهوم.
براستی این کار ها به تایید تیم «هم اندیشی» در شهرداری که همه گی خود صاحب سبک و امضاء هستند، رسیده و پروسه ی تایید تا اجرا را با آن حجم از کاغذ بازی گذرانده است؟! اگر این چنین است پیشنهاد می شود یا عوضشان کنید و یا به آن گروه یک پژوهشگر در زمینه شهرسازی اضافه کنید.
از حق نگذریم نقاشی های دیواری سطح شهر کمی از این دلخوری ها کم می کند؛ زیرا هم معرف بافت کویری شهرمان هستند و هم توسط اهل فنش انجام شده اند؛ اما چرا اینقدر کم؟! بیش از هزاران متر از دیوارها و میادین شهر کرمان، بم، گلبافت و… به سفارش شهرداری های این شهر ها توسط هنرمندان شهر ما نقاشی شده اند، اینک در شهر خودمان باید تنها به همین چند متر بسنده کنیم؟!
البته رسانه و نشریات شهر خبر چندانی از این تلاش ها و موفقیت ها چاپ نکرده اند؛ که مقصر اصلی را باید روابط عمومی خود شهرداری دانست که بسیار ضعیف عمل کرده است.
هر چند که سطح کمی و کیفی خدمات، به میزان بودجه ی تخصیص داده شده در آن بخش بستگی دارد و مشکلات مالی ارگان های دولتی بر کسی پوشیده نیست و همین مهم مجال بسیاری عرض اندام ها را از مسئولان مربوطه می رباید؛ اما با توجه به آنکه بسیاری از هنرمندان این شهر دغدغه نان دارند و باید به این مهم توجه شود می توان با رعایت یک سری ملایمات بین طرفین و همچنین ایجاد دغدغه در مردم بخصوص خیرین شهر، بستر و زمینه لازم برای پویایی،تحرک و میل به رشد و شکوفایی در این شهر را افزایش داد و به این مهم یعنی مهاجرت عکس دست یابیم.
به قلم؛ بهناز حسینی نوه