بیش از ۲۰۰۰ نفر از استادان دانشگاه خطاب به رئیسجمهور و وزیر امور خارجه نوشتند: پس از صبوری ۶ سالۀ ملت اینک نوبت دولت و دیپلماتهاست پیامدهای اشتباهِ اعتماد به آمریکا و اروپا را برای ایرانیان روایت کنید!
به گزارش “روراستی” خبرگزاری فارس، بیش از ۲۰۰۰ نفر از استادان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور در نامه ای سرگشاده خطاب به حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران و محمدجواد ظریف؛ وزیر امور خارجه نوشتند: حال که مذاکره کنندگان امینِ ایرانی به عمق بدعهدی آمریکا و اروپای همدست او پی برده اند لازم است در حق شناسی از صبوری های ۶ سالۀ ملت، پیامدهای اشتباه اعتماد خود به آمریکا و اروپا را برای ایرانیان روایتگری کرده و دوری از اروپا و آمریکا را به عنوان پیشران توسعه و پیشرفت ملّی در صدر برنامه های خود قرار دهند.
متن این نامه به شرح زیر است:
« بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ
ای مردم، مثلی زده شد، بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا میخوانید، هرگز مگسی را خلق نتوانند کرد هرچند برای آفریدن آن گرد آیند، و اگر آن مگس چیزی از آنها بِرُباید نمیتوانند پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
آیه ۷۳ سورۀ الحَجّ
إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا
آنگاه که از بالا و پایین (شهرتان) بر شما تاختند، و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاه رسید و به خدا گمانهای ناروا میبردید.
آیه ۱۰ سورۀ الاحزاب
حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی؛ رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف؛ وزیر محترم امور خارجه
سلام علیکم؛
سرعت تحوّلات در سال جاری و بلکه وقوع منظومه ای از دگرگونی های رنگارنگ به خصوص در شش سال گذشته، نباید ما را از ادراک حقیقت، فهم قوانین و سنّتهای الهی و پایدار تاریخی دور نماید، زیرا شش سال گذشته نه سالهایی منقطع که بخشی از تاریخ پر فراز و فرود در یکصد سال اخیر ایران به شمار آمده و بلکه تابعی از سنتهای اعتلاء و انحطاط در پانصد سال گذشتۀ ایرانِ جدید است؛ گو اینکه انسانِ بی تاریخ، انسانی بیهویت و انسانِ گُم شده در حادثهها و گذشتِ دورهها به موجودی صرفاً جاندار در ادوار زیستی تبدیل خواهد شد. از این رو میتوان گفت؛ تأمّل در تاریخ و پی بردن به چیستی، چرایی و چگونگی پیشرفتها و عقب ماندگیها، و همچنین مسئولیت، رسالت و مأموریت در تاریخ نقشۀ راهِ فردای ما است، مسئولیت و تأمّلی که رهآموز علمِ تاریخ، فلسفۀ تاریخ و مرحلۀ اعتلایی این علم؛ یعنی «بصیرت تاریخی» است. بصیرت تاریخی، روش شناسی ای اجتماعی تر از قوانین علمی تاریخ و فلسفۀ تاریخ بوده و مولود و محصول انقلاب اسلامی ایران به شمار میآید. دانشی که میتوان از آن به عنوان یک فنّاوری نرمِ تماماً ایرانی یاد کرد. علمی اجتماعی، دانش بنیان و آمیخته با تجربهها و آموزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که مولّدِ معارف و علوم ایرانی در حوزههای شناختی است. حوزه ای که بخش قابل توجهی از آن، از موضع سنّت پویای اسلامی و مهارتهای مأخوذ از انقلاب اسلامی در تماس با «تجدّد غربی» و «تجدّد شرقی» به مثابه کارگاهی معرفت شناختی در گسترۀ ایران جلوه کرد.
تأمّلات در استقرار صفویه و فراز و فرودش، پدیداری قاجار، منطق پیروزی و شکست در جنگهای ایران و روس و نوع ادراک و مواجهۀ کارگزاران و سیاستگذاران زمانه با هویّت و منابع ایران در نسبت با دیگر کشورها و نیروهای خارجی، چگونگی شکلگیری نظامها و ملاکهای تدوین پیماننامههای خارجی و واگذاری امتیازات به بیگانگان به خصوص در معاهدات گلستان و ترکمانچای، قامت افراشتن نهضت ملّی- اسلامی تنباکو، رخنۀ سفارتخانه های خارجی در مشروطه طلبیِ عدالت خواهانه، کودتای خارجی در تأسیس سلطنت پهلویستی، اشغال ایران از سوی متفقین تا دیگر کودتاهای غربی علیه این ملّت بزرگ، ننگهای کاپیتولاسیون و تا وقایع نشاط انگیز منجر به بزرگترین انقلاب اجتماعی- معنوی عصر جدید به خصوص پرشمارترین رویدادها و تحوّلات پُرآموزۀ چهل سالۀ نخست ایرانِ اسلامی از سرفصلهای مهم علم بصیرت بومی- تاریخی یادشده است که فرادستی ایرانیان در نزاعهای شناختی را در پی داشته است.
اینک شش سال از تصدی دولتهای محترم یازدهم و دوازدهم میگذرد؛ دورهای که برای نوع مواجهه با نظام جهانی سلطه، کشورهای غربی به خصوص کشور جنایت پیشۀ آمریکا از سرفصلهای علم، فلسفه و بصیرت تاریخی برای مهندسی و معماری ایرانِ آینده کمتر استفاده شده است.
موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در منطقه، برخورداری کشور از منابع غنی طبیعی و بالاخره وقوع انقلاب اسلامی، تصویر و ترکیبی جدید از ایران به جهان مخابره کرد که قدرتهای استکباری جهان با منطق «فطرت بنیاد» آن به ستیز برخاستند، به دیگر سخن ترکیب جدید از حیث فطرت، سرشت و فلسفۀ وجودی در تزاحم با سرشت انحصارطلبانه و خوی تجاوزگرانۀ نظام سلطۀ جهانی است. از این رو قدرتهای زورگوی جهان به خصوص دولتهای آمریکا در سیاستگذاری امر سیاسی و اقتصادیِ ضدّ ایرانی صرفنظر از اختلافات تاکتیکی اما در مقابله با سرشت آزادی خواهانۀ انقلاب اسلامی از نظام جهانی سلطه اشتراک نظر داشتهاند.
مع الاسف شناخت تیم مذاکره کنندۀ ایران از آمریکا و اروپا همان چهرهای از آنها را شامل شد که آنها در تبلیغات و محیط دانشگاهها از خود نشان داده و میدهند، نه چهره واقعی آنها. یعنی مؤلفههای شناختی تیم محترم و امین ایران همان شاخصهایی بودند که دستگاههای رسمی رسانهای و دانشگاههای آمریکا و اروپا به همه جهانیان میآموزند که؛ غرب چیست؟ دموکراسی چیست و در کجاست؟ حقوق بشر چیست و ناقضین آن کیانند؟ رشد و توسعه کدام است و عقبماندگی چیست؟ منافع ملّی چیست و کدام ایدئولوژیها مخرّب منافع ملّتها هستند؟ آزادی چیست و دیکتاتوری کدام است؟ دیپلماسی چیست و ناسازگارهای جهان کیستند؟ تمدن چیست و درمقابلشان، نمایندگان بربریّت و توحش چه کسانیاند؟ قدرت چیست و ضعفا کدامند؟ دوستی و دشمنی چیست؟ پیروزی چیست و شکست کدام است؟ جنگ چیست و صلح چه تصویری دارد؟ تروریسم چیست و چه کسانی حامیان تروریسماند؟ و دهها تعریف دیگر که نشانگرهای یک سویۀ نظامهای آپارتایدی غربی و تعیین کننده تحوّلات ملّی و بینالمللی در سطح ماکروفیزیک قدرت است! در همین راستا بود؛ وقتی که اوباما گفت: “ما میخواهیم رابطهمان با ایران از نوعِ صلح و دوستی باشد” و آنگاه که کری گفت: “ما دموکراتها! میخواهیم مشکلمان را با ایران حل کنیم ولی جمهوریخواهان مخالفند! پس بیاییم فرصت را غنیمت شمرده و توافق را امضا کنیم” تیم تقلیل یافتۀ ایران به سطح وزارت محترم امور خارجه و دولت محترم نیز بر اساس همان شناخت رسمی و تبلیغاتی از ویترین ساختار آمریکا که پیشتر اشاره شد، گمان کرد که آمریکای فعلی واقعاً آمریکای ویتنام نیست! آمریکای کودتای ۲۸ مرداد و آمریکای جنگ تحمیلی
۸ ساله و یا آمریکای همکار با منافقین آدمکش و سوزانندۀ ۲۹۰ انسان بیگناه هواپیمای مسافربری نیست، بلکه آمریکای دیگری است! و متأسفانه غفلت کرده و متوجه نشدند که اوباما و کری بدنبال فریب ایران هستند.
تقسیم کاری دولتهای مشترک المنافعِ متأخرِ در آمریکا؛ ازجمله این همانی دولتهای کلینتون، بوشِ پسر، اوباما و ترامپ در تولید ادبیاتِ دشمنی و اتّخاذ راهبردهای ضدّ ایرانی از مصادیق و مشاهداتی است که کمتر ایرانی خردمندی در واقعیت آن تردید روا میدارد.
بیتوجهی به تاریخ واقعی مناسبات ایران و غرب و به خصوص روابط ایران و آمریکا و عدم تجهیز کارگزاران امینِ ما به فنّاوری بصیرت نمای تاریخی و کم دقتی در ابتنای پیشرفت ایران بر سازه و مسیری خارج از جغرافیای دانشی و هویتی ایران در مقاطعی از تاریخ به خصوص در شش سال گذشته اگرچه ملّت بزرگ ایران را دچار رنجها و مشقتهای بیشمار نموده اما اکنون خود، به افزایش سواد تاریخی ایرانیان منجر شده و نحوی آمریکاشناسی و اروپاشناسی به خانههای تمامی ایرانیان وارد شده و ایرانیان را با هر سلیقهای حول نمایان شدنِ سرشت پلید قدرت و سیاست در آمریکا و اروپای همدست او به اجماع کشانیده است. گسترش این سواد تاریخی که “فنّاوری نرم بصیرت تاریخی” نام دارد در فهم کُنه قدرت و سیاست در آمریکا و پرتو افکنی بر لایههای زیرینِ دستانِ چُدنی روی دستکشهای مخملین بیش از همه چیز مرهون خوانشهای فراز و فرود تاریخ تحوّلات در اسلام و نیز راهبریهای علمی – بصیرتی امام خمینی(ره) و رهبریهای بردبارانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامیمدّظله العالی و ملت برخوردار از فطرت پاک و جویای حقیقت است.
با اینکه جنبش استادی ایران، همانند رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی، مذاکره کنندگان اخیر ایران با غربیها را افرادی امین و دلسوز ارزیابی نموده و تحریم وزیر محترم خارجه را قویاً محکوم میکند اما بر آن است؛ مذاکراتی شش ساله که دست آخر به تحریم وزیر خارجۀ کشور در حالِ مذاکره منجر شود، فاقد روش شناسیهای علمی، تکنیکی، دانش تاریخی و تهی از برآوردهای آینده پژوهانه بوده و پیشتر از نبودِ سیاستگذاری های خردمندانه در تأمین منافع ملّی و کرامت، عزت و مصلحت ایرانیان در رنج بوده است. اکنون چهار سال از امضای برجام می گذرد؛ ایران به همه تعهدات خود دفعتاً و به فوریت ممکن عمل کرد، طرف آمریکایی امّا از برجام خارج شده است، اروپاییها در حفظ کرامت و منافع ایرانیان امروز و فردا میکنند؛ نه برای اجرای تامّ و تمام تعهداتشان، بلکه برای راهاندازی سیستمی مالی برای دلخوشی و سرگرمی ایرانیان تا کشورمان کماکان از همدست ریاکار، پررو و وقیح آمریکا یعنی اروپاییها، ناامید نشود و همچنان در برجام باقی بماند. آفتابِ عالم تابِ به اصطلاح برجام به «اینستکس» فروکاسته شده و سعی در مساویانگاری این دو است! از «آبنباتهای هستهای» ماقبل که چیزی عاید ملّت نشد، اینک باید مراقبت شود تا «گنجشک اینستکس» بهجای «بلبل برجام» رنگ نشود تا به چند برابر قیمت به ایران فروخته شود!
وانگهی اینکه مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمایندگان ملّتی بزرگ و کهن حق ندارند در شرایطی قرار گیرند که از آن طعم تحقیر و تخفیف در مقابل دشمن مستفاد شود. ادبیات نوپدید در بیان ریاست محترم جمهوری و وزیر محترم خارجه ستودنی و گامی به جلوست، اما جنبش استادی ایران خواستار ادای حقِ تاریخی ازسوی دولت محترم و وزارت امور خارجه به ملّت بزرگ ایران است. زیرا این مهم، جزو حقوق تاریخیِ نسل های آینده در ایران است تا حقیقت را دریابند و پی برند که وارد کردن مسائل راهبردی و حیاتی یک کشور به عرصۀ منازعات سیاسی و انتخاباتی اگرچه ممکن است برای یک گروه و یک حزب و حزبِ سیاسی نتایجی زودگذر در پی داشته باشد امّا ملتی را در پیشگاه تاریخ و وجدان آزادی خواهان و نیز در محیط کسب و کار به رنج و مرارت خواهد انداخت، پس شایسته است بدانیم مسیر آینده باید بر اساس تجربه گذشته و علمِ متکاملِ تاریخ و فلسفۀ تاریخ یعنی «بصیرت تاریخی» طراحی شود؛ ایرانیان دو تجربۀ بسیار تلخ در مذاکره با آمریکا دارند؛ بیانیه الجزایر در ۱۳۵۹ و برجام در ۱۳۹۴، که مهمترین علت ناکامی ایران، به دلیل شناخت اروپا و آمریکا از زاویۀ دید رسمی، ویترینی و تبلیغاتی این کشورها و نیز در نوع توان تیم مذاکراتی ایران است که هر دو بار نشان دادند در مذاکره با آمریکا شکست خواهند خورد؛ چراکه مذاکره بر اساس «نقشۀ آمریکا» و در زمین ایران طراحی شده است، بازی مذاکره بگونهای طراحی شد تا تیم ایران نتواند وارد زمین آمریکا شود! آمریکا میخواست پس از برجام هستهای، همین بازی را در دو موضوع بسیار حیاتیتر که “موشکهای ایران” و “نفوذ منطقهای ایران” بود از سر گیرد (بازیای که بعدها برجام ۲ و ۳ نامیده شد) در همین راستا تیم پلید آمریکا در برجام ۱ نیز تلاش میکرد تا تیم امین اما ناکارآمد ایران خود را برای برجام ۲ و ۳ آماده کند. این همان الگویی است که پیشتر نیز بیان شد، تدارکی که بازی را فقط در زمین ایران شکل داده و تیم ایران نیز نمیتواند به زمین آمریکا وارد شود. طبیعی است که با چنین شرایطی و چنین توانایی ای، باید از هرگونه مذاکرۀ بعدی با آمریکای ظالم و همدستان او پرهیز شود. گو اینکه هر دولت عقلگرایی در ایران حکومت کند، نباید اجازه دهد پس از این دو تجربه خسارتبار، چنین مذاکره ای بین ایران و آمریکا و نیز همدستان ریاکار امّا ظالمِ او صورت گیرد.
بر همین مبنا است که جنبش استادی کشور معتقد است حال که مذاکره کنندگان امین ایرانی به عمق بدعهدی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی پی بردهاند لازم است علاوه بر نهادینه کردن این تجربۀ گرانسنگ در وجود خویش و در ساختار سازمانی وزارت امور خارجه و هیئت محترم دولت، خود نیز در تصحیح رویکرد قبلی پیش قدم شده و در تماسهای سازمان یافته و سفرهای استانی، تجربۀ گران تمام شده و نادرست خود در اعتماد مطلق به آمریکا و اروپا را برای آحاد ایرانیان توضیح دهند. این روایتگری در آغاز چهل سالگیِ دوم انقلاب، چنانچه مؤمنانه و صادقانه از شکست در اعتماد به آمریکا و اروپا و چگونگی تحقق پیش بینیهای حکیمانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی برای ایرانیان اعمّ از جوانان، مدیران و نخبگان شکل گیرد؛ تمهیدی بزرگ برای کور کردن چشم فتنۀ رخنۀ دشمن در صفوف ملّت و تدارکی بزرگ برای برنامۀ پیشرفتِ ملّی است. مگر نه این است که شش سال، مردمِ صبور، مظلوم و انقلابیمان پای وعدههای «دیپلماسی اضطراری» و البته خیرخواهانه برای شکوفایی اقتصاد و رونق تولید و اشتغال منتظر وعدۀ دیپلماتها برای گشایشهای ملّی از بیرون بودند؛ پس اینک شایسته است دیپلماتها و دولت محترم نیز حقشناسی کرده به جای سفرهای اروپایی- آمریکایی، سفرهای ایرانی – استانی را در صدر برنامهها و گفتگوها قرار دهند و مسئولیت اشتباه خود را به مردم گزارش کرده و صادقانه اظهار نمایند که؛ مهمترین پیشران توسعۀ ملّی، دوری از آمریکای ظالم و برخی کشورهای اروپایی همدست او و نیز اتّخاذ دیپلماسی مقاومت از طریق رشد اقتصاد درونزا و برون نگر و همچنین در ایجاد اعماق استراتژیک برای ایرانیان در منطقه و جهان ازطریق ائتلاف با کشورها و جنبشهای مقاومت جهانی است.
گواینکه شایسته است دولت محترم و وزارت امور خارجه در آستانۀ انتخابات مجلس یازدهم، به عنوان گزارشگران صادق به تمامی احزاب، گروهها، دستجات و نیز نخبگان شهرها و استانهای بزرگ و کوچک اعلام نمایند؛ کشانیدن پای متجاوزان غربی به صحنههای انتخاباتی و محیط امن و بانشاط ملّی که بهخصوص تاریخ دویست سالِ اخیرمان بر مظالم و خیانتکاری شان گواهی می دهد به دور از علم تاریخ، فلسفۀ تاریخ و بصیرت تاریخی و نیز ناقض قانون خِرد است، و شایسته است ازطریق همین دولت محترم و همین تیم امین مذاکره به ایرانیان گزارش شود که راه آیندۀ ایران نه از دالانِ ادبیات قطبی ساز جنگ و صلح و دوگانۀ مجعول تحریمسازان و گشایندگان تحریم و همچنین دیگر دیو و دلبرسازی های تصنعی، بلکه ازطریق شناسایی و بهرهگیری مزیتهای اقتصادی – اجتماعی روستاها، شهرها، استانها و از درون ایرانِ بزرگ و اسلامی و نیز از اکتشافات ارزشهای افزوده از موقعیت های ممتاز ژئوپلیتیکیِ جانشانیِ خدادادی ایرانیان در قلب جغرافیای جهان میگذرد.
بی شک در شناخت، شناسایی و بهرهمندی از مزیتهای انسانی و طبیعی روستاها، شهرها و استانها، جنبش استادی خود را کمککار دولت محترم دانسته و تمام امکانات علمی و معنوی خود در ۸۰۰ نقطۀ کشور را در کنار بخشداران، فرمانداران، استانداران، وزراء و مجموعۀ دولت محترم برای پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی بسیج خواهد کرد.
در پایان جنبش استادی بنابه یک برداشت از آیات هستیشناسانه، معرفت شناسانه و اقتدار ربّانی مندرج در صدر نامه به حضور شما گرامیان عرضه می دارد آیا اوباما توانست RQ-170 را از ایرانی پس گیرد؟! آیا ترامپ قادر شد از اسقاط و متلاشی شدنِ پهپاد فوق پیشرفتۀ RQ-4 Global Hawk در آسمان خدای قادر متعال جلوگیری کند؟! آیا کارتر توانست ذرات طوفانی شن را از نیروهای ورزیدۀ آمریکایی دلتا در صحرای طبس دور نماید؟! آیا آمریکا با هزینه کرد ۷ تریلیون دلار در منطقه توانست امتهای مسلمان در عراق، افغانستان، لبنان، یمن، سوریه و فلسطین را درهم شکند؟! خیر! زیرا آمریکا به گواه جامعهشناسان و متخصصان امور اجتماعی، امنیتی و اقتصادی خود آمریکا، درحال “تمام شدن” است و دولت پیر و کم خِرَد این کشور برای حفظ آبروی خود بیش از دیگران به مذاکره نیاز دارد امّا با عملیات های گسترده روانی و استراتژی های هوشمندانه فریب چنین می نمایاند که جانهای ایرانیان به گلو رسیده درحالی که هرگز نباید در سیاستگذاری و حکمرانی و اداره امور مردم به خدای قادر متعال در نصرت جبهه حق بدگمان شد.
دوام توفیقات شما گرامیان در اعتلا و خدمت بی منّت به اسلام و ایران را از خدای بزرگ خواستاریم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
جمعی از اعضای جنبش استادی ایران اسلامی»