برادر شهید محمدعلی عابدینی از شهدای جنایت تروریستی کرمان میگوید: وقتی شهید گمنام به روستای ما آمد و برایش جایگاه آماده کرده بودند، محمدعلی گفت: جای قبر دو شهید آماده کنید
به گزارش روراستی، دومین پنجشنبه از حادثه تروریستی کرمان میگذرد و شب جمعه دومیست که خانواده شهدا مهیای رفتن بر سر مزار عزیزشان میشوند.هنوز باورشان نمیشود و در بهت و حیرت فرورفتهاند که چنین داغی بر دلشان گذاشته شده و چه سنگین داغیست.
در رفسنجان دو شهید از این حادثه داشتیم یک زن و یک مرد.هر دو از منطقه نوق منطقهای که زادگاه شهید عارف سردار حاجعلی محمدیپورو دیگر شهدای است که این شهید بس رهرو دارد.
محمدعلی عابدینی از شهداییست که شنیدن در باره ویژگیهای شخصیتی و اخلاقیاش خالی از لطف نیست.او مردی از مردان نبرد با دشمن بود که آرزوی شهادت داشت و از این دنیای فانی تنها راه رسیدن به معبودش را همیشه با شهادت طلب میکرد.
با حسین عابدینی برادر این شهید گرانقدر گفتوگویی انجام دادم که مشروح آن را در اینجا میخوانید.
« در یک خانواده هشت نفره بزرگ شدیم، محمدعلی بعد از خواهرانم، فرزند چهارم و پسر بزرگ خانواده بود. ۴ فرزند شامل ۳ دختر و یک پسر داشت. برای پسرش آستین بالا زده بود و میخواست او را داماد کند، خانهاش را آماده کرده بود و نزدیک ازدواجش بود.
محمدعلی ۳ سال در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشت و بسیجی و نیروی حاج قاسم بود.در مقطعی از حضورش در جبهه قایقران بود. نیروها را به آن طرف رودخانه میبرد و از آن طرف اجساد شهدا و نیروهای زخمی را برمیگرداند.
بعد از پایان حضورش در جبههها به کشاورزی مشغول شد. اذانگوی مسجد بود و پای ثابت جلسات قرآن و مناسبتها.
به معنای کامل عاشق ولایت بود و عشق شهادت در سینه داشت. مرتب حرف از شهادت میزد و عکس شهدا را که میدید به حالشان غبطه میخورد.
پسر داییام شهید شده است، عکسش در صفحه گوشی محمدعلی بود.دلش میخواست شهید شود و مرتب به گلزار شهدای کرمان و سر مزار حاج قاسم میرفت و از او مدد میطلبید».
برادر شهید عابدینی که خود بسیجی و عضو ستاد نمازجمعه شهرستان رفسنجان است، از حال و هوای خانه شهید میگوید:
«با گذشت حدود دو هفته از این حادثه، اما همه ما بویژه همسر و فرزندان محمدعلی در بهت و حیرت هستیم و حسرت میخوریم که قدرش را ندانستیم و الان میفهمیم چه عزیزی را از دست دادیم، اما قسمت و روزی محمدعلی بود که به آروزیش یعنی شهادت برسد».
وی در خلال صحبتهایش به حمله سپاه به مقر تروریستها اشاره میکند و میگوید« ما و مهمه ملت ایران همواره قدردان سپاه هستیم. سپاه همیشه در خط مقدم است، در مقابله با تروریستها، سیل، زلزله و دیگر حوادث پای کار است و قوت قلب ملت ایران. از این بابت نهتنها خانواده شهدا خوشحال شدند بلکه همه مردم که عاشق شهدا، اهلبیت(ع) حاج قاسم هستند، خوشحال شدند».
برادر شهید عابدینی میگوید« محمدعلی تا محل انفجار ۱۱۰ متر فاصله داشت اما قسمتش شهادت بود. تا بیمارستان هم زنده بود و صحبت میکرد اما گویا قسمتش این بود که به رفیقش سردار دلها بپیوندد.
در چند هفته گذشته که شهید گمنام مهمان روستای ما رکنآباد بود و قرار بود در این روستا دفن شود، محمدعلی آمد و به افرادی که جایگاه شهید گمنام را آماده میکردند گفت حالا که زحمت میکشید برای ۲ شهید یا ۳ شهید قبر آماده کنید، دو هفته پس از آن خودش شهید شد و در جوار شهید گمنام آرام گرفت.
حُسن خلق محمدعلی زبانزد همه بود. جلوی بزرگ و کوچک دست به سینه بود. من ۱۰ سال از او کوچکتر بودم اما گاهی آنقدر به من احترام میگذاشت که شرمندهام میکرد. لبخند از لبش نمیرفت.مهربانی او برای همه بود. به فقرا کمک میکرد و زمانی که به شهادت رسید متوجه شدیم افراد زیادی را حمایت میکرده است».
از برادر شهید خواستم با همه سختی این رنج و مصیبت سخنی در پایان داشته باشد« کسانی که میخواهند فرهنگ شهادت و شهادتطلبی و ارزش خون شهدا و نظام اسلامی را کمرنگ کنند کور خواندهاند.این مسیر نهتنها هموارتر بلکه خون شهدا شجره تنومند انقلاب را پرثمرتر خواهد کرد و فرهنگ شهادت بیش از پیش در بین مردم پررنگ خواهد شد».
این جنایت تروریستی اگرچه دلهای زیادی را داغدار کرد اما محمدعلیها، ریحانهها، فاطمهها، سمیهها، حسنها و فائزههایی از دل خود بیرون آورد که تا ابد نامشان بر تارک تاریخ کشور خواهد درخشید و دشمن بداند همانطور که سردار دلها گفتند: « ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم».