به گزارش روراستی، تب والیبال، با اتمام لیگ جهانی فروکش کرد. تیم ملی کشورمان برای اولین بار به جمع چهار تیم برتر جهان پیوست و با مقام چهارمی مسابقات به کار خود پایان داد. اما خبرسازی های والیبالی در بیرون از زمین ادامه دارد.
30ام خرداد امسال (1393) ورود زنان به ورزشگاه والیبال ممنوع شد که این حرکت با اعتراضاتی نیز همراه بود. این تجمع بیست نفره ابتدا روبه روی ورزشگاه آزادی شکل گرفت و بعد از آن به فدراسیون والیبال رسید. این چند نفر معترض(!) برای بار سوم با امضای نامه ای مقابل ساختمان استانداری تهران تجمع کردند. خبرهای این تجمع در لحظه، تیتر یک رسانه های چون بی بی سی فارسی، دویچه وله و رادیو فردا بود.
خبرگزاری ایسنا با پوشش این تجمع چند نفری از قول تجمعکنندگان نوشت: ما برای پیگیری حق خودمان در اینجا تجمع کردهایم و میخواهیم خواستههایمان را به مسئولان تصمیم گیرنده در این امر ابلاغ کنیم چرا که آنها(مسئولان) گویی اعلام کردهاند که خانمها تمایلی برای حضور در ورزشگاه ندارند و ما با این تجمع میخواهیم به آنها بگوییم که زنان ایرانی میخواهند در ورزشگاه برای تماشای مسابقه حضور پیدا کنند”
این افراد که مدعی شده اند نماینده زنان ایران هستند(!) تنها یک خواسته داشتند “دختران ایرانی میخواهند برای تماشای مسابقات در ورزشگاه ها حضور پیدا کنند”. همزمان در وزرشگاه های ایتالیا هم پلاکاردهای حمایت از ورود زنان به ورزشگاه ها دیده می شد، برخی از ایرانیان مقیم، ودر مواردی زنان ایتالیایی در طی بازی والیبال کشورمان سعی در ابراز همدردی با زنان ایرانی داشتند. یادداشت سولماز ایگدر یکی از این تجمع کنندگان سر از رسانه های ضدانقلاب درآورد “امروز ما هم زن بودیم و هم ایرانی و این برای جلوگیری از ورودمان به ورزشگاه کافی بود. حتی اگر فدراسیون والیبال به دلیل ممانعت از ورود زنان زیر فشار از دست دادن میزبانی یا حتی حذف تیم ملی باشد. امروز هم سهم زنان از تیم ملی، درهای بسته بود و «زن» بودن“.
اما فارغ از اینکه هیچ جمعیت اجتماعی یا دولتی، این افراد را نماینده زنان ایرانی معرفی نکرده، نگاهی به گردانندگان این تجمعات چند نفری میتواند جالب توجه باشد. ژیلا بنی یعقوب گرداننده اصلی این تجمع از فعالان فتنه 88 است. بنی یعقوب که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به یک سال و نیم حبس و 30 سال محرومیت از روزنامه نگاری محکوم شد یکی از گردانندگان اصلی اعتراضات بود. یکی دیگر از گردانندگان سولماز ایگدر است که به دلیل اقدام علیه امنیت ملی به شش ماه حبس محکوم شده بود. از دیگر معترضان میتوان به مریم قربانیفر، عاطفه نبوی، صبا شعر دوست و شیوا نظر آهاری اشاره کرد که همگی به خاطر اقدام علیه منافع کشور، محکوم به چند سال حبس شدند.
تمام تلاش این جریان که از پوشش رسانه های خارجی و ضدانقلاب بهره میبردند این بود که به مسائل تکراری حقوق بشر دامن بزنند و بتوانند به خاطر بهانه ساده ای چون ورود زنان به ورزشگاه اعتراضات را به سطح جامعه کشانده و بتوانند اعتراضی عمومی به بهانه حقوق بشر را سازماندهی کرده و خوراک سازمان های بین المللی برای فشار و تحریم بیشتر به جمهوری اسلامی را فراهم نمایند. تلاش هایی که با همراهی “فیوا” همراه بوده و آنها نیز در اقدامی عجیب فدراسیون والیبال کشورمان را تهدید کرده اند که در صورت عدم اجازه ورود زنان به ورزشگاه، تیم ایران را از حضور در لیگ جهانی محروم میکنند.
اما فارق از این موضوعات به راستی اولویت زنان ایرانی چیست؟ چرا تجمع تعدادی انگشت شمار از افراد معلوم الحال مورد توجه رسانه ها و سازمان های به اصطلاح بین المللی قرار میگیرد اما تجمع چند صدهزار نفری دختران ایرانی در مطالبه “حجاب” و بهبود وضعیت فرهنگی توسط این مجامع نادیده گرفته میشود؟