نکته قابل توجه، تاکید این اندیشکده بر استفاده از ظرفیت توافق هستهای برای تقویت جریان اصلاح طلب است. این توصیه توسط «پیترهارل» عضو ارشد اندیشکده «مرکز امنیت آمریکایی جدید» مطرح شده است. به این بخش از سخنان آقایهارل که فارس آن را منتشر کرده است دقت کنید: « آمریکا باید یک استراتژی تهاجمیترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند. آمریکا در این موضوع که قبل از انقضای توافق هستهای، شاهد اصلاحات سیاسی در ایران باشد، یک منفعت و علاقه زیادی دارد؛ آمریکا باید با سرمایهگذاری کردن روی توافق هستهای به ترویج اصلاحات در ایران کمک کند تا تعامل بیشتر موسسات غیردولتی آمریکایی و بینالمللی و نهادهای جامعه مدنی در ایران تسهیل شود و نیز (واشنگتن) به باقی ماندن در کنار فعالانی در ایران که به دنبال اصلاحات سیاسی در کشور هستند ادامه دهد».
همانطور که اشاره شد در توصیه این اندیشکده آمریکایی صراحتا بر تقویت اصلاح طلبان تاکید شده است. تقویتی که ضامن تحقق آن نیز مشخص شده و آن هم مذاکرات هستهای است. مذاکراتی که نگاه نظام جمهوری اسلامیایران به آن نگاه ملی است نه ابزاری برای پیشبرد اهداف حزبی. اما این سوال اساسی مطرح است که آمریکاییها و اندیشکدههای آنان که وظیفه رصد دقیق تحرکات داخلی جمهوری اسلامیایران را بر عهده دارند دقیقا چه رفتاری از جریان اصلاح طلب دیدهاند که خروجی اقدامات پژوهشی خود را در قالب توصیه به مقامات ایالات متحده، بر تقویت اصلاح طلبان متمرکز کرده اند. سوال مهم دیگر اینکه از نگاه آمریکاییها چه اتفاقی در جریان مذاکرات هستهای رخ داده است و آنها دقیقا چه رفتاری را از مذاکره کنندگان ما مشاهده کردهاند که اکنون به این نتیجه رسیدهاند که توافق هستهای میتواند بستری برای انجام اصلاحات سیاسی در ایران و تقویت جریان اصلاح طلب باشد.
این دو سوال مهمیاست که لازم به نظر میرسد هم اصلاح طلبان و هم دوستان مذاکره کننده نسبت به آن پاسخ دهند. خصوصا اینکه تیم هستهای کشورمان در حداقل اقدام ممکن لازم است با اتخاذ موضعی ولو غیر مستقیم، راه را برای برداشتهای حزبی از رفتارهای آنها از سوی نهادها و مقامهای دولتی و غیر دولتی آمریکاو البته کشورهای دیگر طرف مذاکره ببندد. اگرچه مشخص نیست که اگر بنایی برای جلوگیری از سوء استفاده طرف مقابل باشد، تا چه حد بتوانند در اصلاح برخی رفتارهای حزبی جناب آقای ظریف در مذاکرت هستهای که کرارا به آن اشاره شده است موفق باشند. اما آنچه بررسی آن مهم به نظر میرسد همین اشاره آمریکاییها به توافق هستهای برای پیشبرد اهداف انها در ورود به مناسبات داخلی ایران و تقویت اصلاح طلبان است.
به عبارت دیگر تمرکز بر همین مساله کافیست تا مشخص شود چه جریاناتی روی این موضوع ملی در کشور حساب حزبی و جناحی بازکردهاند که اینگونه نهادهای آمریکایی را برای دخالت در امور داخلی ایران ترغیب کرده است. قاعدتا جریان مقابل، از نهادهای سیاسی تا اندیشکدههایی که رفتار و تحرکات سیاسی داخل کشورمان را به دقت بررسی میکنند معادلات و رفتار سیاسی خود در قبال ایران را بر اساس مشاهداتشان از درون کشورمان تنظیم میکنند و همانطور که اشاره شد اگر هیچ جریان داخلی در ایران هیچ پالس امید بخشی برای جریان مقابل خصوصا آمریکا ارسال نکرده است، حداقل اقدام ممکن، اتخاذ موضع صریح در برابر اقدامات مداخله جویانه آنان است.
مثلا وقتی آقای جان کری صراحتا میگوید اگر توافق هستهای صورت نمیگرفت مشخص نبود سرنوشت ظریف و روحانی به چه صورت میشد لازم است رئیس جمهور کشورمان و وزیر امور خارجه نسبت به این سخنان اعلام موضع کنند. همانطور که اشاره شد انتظار واکنش از جریان اصلاح طلب در قبال مواضع تدافعی غرب از آنها نه تنها بیهوده بلکه اصلاح طلبان با واکنشهای مثبت در قبال آنها خصوصا آمریکا اثبات کردهاند که به هیچ وجه از نگرانیهای آمریکا ، اسرائیل و انگلیس برای انها ناراحت نیستند. و از همین رو است که شیمون پرز اصلاح طلبان را بهترین سرمایه اجتماعی اسرائیل میخواند و یا نتانیاهو معتقد است اصلاح طلبان به نیابت از اسرائیل با نظام ایران میجنگند. اما وقتی وزیر امور خارجه و رئیس جمهور به عنوان نمایندگان رسمیکشورمان در مقابل این حمایتهای مداخله گرایه قرار میکیرند، واکنش متناسب، حداقل انتظار افکار عمومیاست که متاسفانه تاکنون نیز محقق نشده است. البته ناگفته نماند که وقتی وزیر امور خارجه ایران صراحاتا در شورای روابط خارجی امریکا و آنهم در پاسخ به سوالی ازهاله اسفندیاری که نگاه او در قبال ایران مشخص است از مواضع حزبی خود سخن میگوید، قاعدتا ورود نهادهای دولتی و غیر دولتی آمریکایی برای ورود به مناسبات داخلی ایران با تکیه بر توافق هستهای طبیعی به نظر میرسد.
به عبارت دقیق تر اگر امریکاییها با استناد به سخنان محمد جواد ظریف و پالسهای مکرر اصلاح طلبان که بهتر از رسانههای آمریکا، آمریکا را بزک میکنند، روی مناسبات داخلی ما سرمایه گذاری نکنند غیر طبیعی به نظر میرسد. اصلاح طلبان نیز همانطور که اشاره شد نه تنها از این سرمایه گذاری غرب بر روی رفتارهای آنان در قبال حاکمیت ناخرسند نیستند بلکه با ذوق زدگی غیر قابل وصفی از ان استقبال نیز میکنند. به عنوان نمونه استقبال چندی پیش ارگان رسانهای اصلاح طلب از سخنان باراک اوباما مبنی بر احتمال بازگشایی سفارت آمریکا در ایران نمونهای از این ذوق زگی است. نکته قابل توجه دیگر که تاییدی که بر اوج علاقه مندی اصلاح طلبان به غرب است اینکه تصویر و سخنان اوباما در شرایطی به عکس یا تیتر یک عمده این روزنامههای حامیدولت تبدیل شد، که مردم کشورمان در برنامههای مختلفی در پی بزرگداشت حماسه بزرگ نهم دی بودند و بسیاری از رسانههای کشور نیز همین موضوع را به عنوان موضوعات اصلی خود انتخاب کردند. البته اینکه اصلاح طلبان استقبال از ۹ دی که در حقیقت ریشه جریان فتنه را خشکاند، استقبال نکنند امر عجیبی نیست اما اینکه در تقارن با همین روز ضمن بایکوت کامل این حماسه مردمی، ترجیح میدهند برای چندمین بار کدخدا را بزک رسانهای کنند قابل تامل است. این اقدام قطعا چیزی جز نیاز اصلاح طلبان برای اینکه از سوی جریان استکبار و خصوصا آمریکا تحویل گرفته شوند معنای دیگری نمیدهد.
موضوعی که در آنطرف پازل از سوی آمریکا، اسرائیل و انگلیس به خوبی درک شده و سعی در تقویت جریان اصلاح طلب دارند. اظهارات چندی پیش فیلیپهاموند وزیر امور خارجه انگلیس که ابراز امیدواری کرده بود که اصلاح طلبان بازی را به نفع خود تمام کنند هم قطعه دیگری از پازل حمایتی استکبار از اصلاح طلبان است. نکته جالب اینکههاموند نیز این اظهار نظر را در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» چاپ لندن درباره موضوع هستهای ایران داده بود.هاموند در پاسخ گفته بود: « ما باید امیدوار باشیم که اصلاحطلبانی که میخواهند ایران نقشی مثبتتر [در دنیا] ایفا کند، بحث را به نفع خود تمام کنند». سخنان این روزهای جریان استکبار که تمام قد بر حمایت اصلاح طلبان در کشور تاکید کردهاند با افشاگری این روزهای مایکل لدین درباره ارتباط سران جنبش سبز با آمریکاییها به خوبی از گویایی همه چیز هست و شاید نیاز به تحلیل ویژهای هم برای مشخص شدن چهره واقعی جریان اصلاح طلب نباشد.
اما آنچه که بیشتر باعث نگرانی است و در چند جای این نوشتار نیز به آن اشاره شد سرمایه گذاری دشمنان این کشور برای تقویت اصلاح طلبان از بستر مذاکرات هستهای است. آقای ظریف قطعا باید پاسخگوی رفتار حزبی خود در شورای روابط خارجی امریکا باشد. رفتاری که عینا در جریان مذاکرات سعد آباد نیز تکرار شد و ظریف صراحتا به البرداعی گفت اگر مذاکرات به نتیجه نرسد رقبای سیاسی ما در کشور پیروز خواهندشد و بعد از سالها نیز همان مواضع را در شورای روابط خارجی آمریکا تکرار میکند و میگوید شکست توافق باعث روی کار امدن امریکا ستیزان در ایران خواهد شد. ظریف حتی به انتخابات مجلس شورای اسلامیو نتیجه آن در اثر توافق هستهای هم اشاره میکند.
به نظر میرسد اگر آمریکاییها، از مقامات سیاسی گرفته تا اندیشکدههای انها حساب سیاسی با طعم تغییر در ایران، روی مذاکرات هستهای باز نکنند حداقل هوش سیاسی خود را زیر سوال برده اند. جناب آقای ظریف که این روزها بر سر عبارت منقول از وی مبنی بر هیچگاه یک ایرانی را تهدید نکنید تا این حد مانور رسانهای میدهد لازم است به این سوال مهم نیز پاسخ دهد که چرا با تکرار یک رفتار غلط حزبی گذشته، زمینه را برای اظهارات مداخله جویانه طرف غربی باز کرده است و گرنه انتظار عدم نگاه حزبی یا واکنش متناسب از جریان اصلاح طلب نسبت به غرب، قطعا یک انتظار بیهوده است.