روزنامههای زنجیرهای انحراف و فتنه در حمله به شورای نگهبان همنوایی میکنند. به گزارش “روراستی”، به نقل از خانه خشتی پس از اعلام اسامی افراد احراز صلاحیت شده برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که از سوی شورای نگهبان میگذرد، نامزدها به صورت رسمی تبلیغات خود را آغاز کردهاند. همه دستگاهها و افراد دلسوز، وفادار به انقلاب و اثرگذار در […]
روزنامههای زنجیرهای انحراف و فتنه در حمله به شورای نگهبان همنوایی میکنند.
پس از اعلام اسامی افراد احراز صلاحیت شده برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم که از سوی شورای نگهبان میگذرد، نامزدها به صورت رسمی تبلیغات خود را آغاز کردهاند.
همه دستگاهها و افراد دلسوز، وفادار به انقلاب و اثرگذار در مناسبات سیاسی کشور نیز تلاش خود را برای هر چه باشکوهتر برگزار شدن این حماسه سیاسی به کار گرفتهاند.
در این میان اما، برخی اشخاص و جریانهای طرفدارشان ـ که صلاحیتشان احراز نشده است ـ هنوز مستقیم و غیرمستقیم به بهانه «حضور همه سلایق در انتخابات برای به وقوع پیوستن حماسه سیاسی مورد نظر رهبری»، پیگیر صدور حکم حکومتی برای کاندیدای متبوع خود هستند.
این جریانها با وجود اختلاف ظاهریشان با یکدیگر ـ که بعضاً ریشهای و اساسی مینماید ـ در این مورد به اشتراک نظر رسیدهاند!
جریان موسوم به اصلاحات تمام آمال و آروزهای خود را با حمایت از هاشمی دنبال میکرد، اما پس از اعلام نظر شورای نگهبان، ابتدا کوشیدند تا با طرح «نهضت نامهنگاری به شخص مقام معظم رهبری» نظام را به عقبنشینی و پذیرش سخن نامشروعشان وادار کنند، در این بین میتوان به نامههای علی مطهری، پرویز کاظمی، زهرا مصطفوی و … اشاره کرد.
به دنبال بینتیجه ماندن این پروژه، ناگهان با تغییر تاکتیک، مخاطب نامهها را از رهبر معظم انقلاب به شخص هاشمی تغییر دادند. پیرو این طرح افراد و گروههای مختلف منتسب به این جریان و طرفداران آقای هاشمی با ارسال نامههایی به شکلی غلوآمیز به مدح و تمجید وی پرداختند و احراز صلاحیت وی را شوکآور و غیر قابل باور قلمداد کردند.
نامههای سید حسن خمینی، سید علی صنیع خانی، آیتالله موسوی اردبیلی، مرتضی جوادی آملی و ۳۰۰ نفر از جوانان اصلاحطلب را میتوان ذیل این تاکتیک ارزیابی کرد.
گفتنی است این نامهها توسط روزنامهها و رسانههای زنجیرهای وابسته به این جریان به شدت بازتاب داده شد.
از سوی دیگر این هجمه و فشار برای گرفتن حکم حکومتی توسط حلقه وابسته به دولت، موسوم به حلقه انحرافی نیز دنبال میشود.
این جریان از همان ابتدا به دنبال استیفای توهم حق از دست رفتهشان هستند، به طوری که آقای احمدینژاد پس از عدم احراز صلاحیت مشایی این طور عکسالعمل نشان داد: «معتقدم در کشوری که ولایت فقیه وجود دارد، حق مظلوم در این سطح پایمال نمیشود و با وجود ایشان، مشکلی پیش نخواهد آمد. من از طریق ایشان تا لحظه آخر این موضوع را تعقیب میکنم.»
مشایی نیز در سخنرانیهای خود تقریباً با همین ادبیات هنوز به گرفتن ـ به اصطلاح ـ حق پایمالشده خود از طریق ولیفقیه امید دارد.
همچنین در موردی دیگر رسانهها و روزنامههای این دو جریان نامه منتسب به آیتالله حائریشیرازی را ـ که به گفته خود وی قبل از احراز صلاحیتها نوشته شده بود ـ مبنی بر حضور همه سلیقهها در انتخابات برای تحقق حماسه سیاسی به طور گسترده بازتاب دادند.
نکته مهم و شایان توجه آنکه دو جریان مذکور حتی در پاسخگویی به آنها که مقابل این ترفندشان میایستند همنوایی و همصدایی عجیبی از خود نشان میدهند تا جایی که گویی هر دو یک جریان واحد هستند.
به طور مثال بعد از سخنان آیتالله علمالهدی خطاب به این افراد و گروهها در خصوص اصرارشان بر صدور حکم حکومتی و جوابی که به هر کدام از نامهها دادند شاهد بازتاب این اظهارات با همان رویکردهای مألوف در مطبوعات زنجیرهای روز شنبه هستیم.
جالب آنجاست که هر کدام از این دو، تحقق حماسه سیاسی را منوط به حضور کاندیدای خود از طرف در انتخابات میدانند و با وجود اختلافات ـ ظاهریشان ـ با یک وحدت گفتمانی و هدف مشترک تخریب شورای نگهبان و حمله به جایگاه قانونی آن را پیگیری میکنند.
نخستین بار نیست که اشتراکاتی بین جریان فتنه و انحراف دیده میشود و در طول چهار سال گذشته بارها و بارها نه تنها وحدت گفتمانی این دو جریان مشاهده شده، بلکه در عمل نیز شباهتهای فراوانی با هم دارند که نشان از عمق ارتباط تنگاتنگشان با یکدیگر دارد.
اقدام غیر قانونی رئیس جمهور در همراهی لیدر انحراف برای ثبت نام در انتخابات، ابطال انتخابات نظام پزشکی، ماجرای یکشنبه سیاه مجلس و بیشمار موارد دیگر که از ذکر آن خودداری میکنیم، میتواند ذیل این تحلیل ارزیابی شود.