وی بیان داشت: خداوند با به تصویرکشیدن شهید ما پیامهای زیادی داشت و پیامی که به جوانان داشت این بود که فضاهای مجازی و تبلیغات شوم و مسموم کشورهای بیگانه نمیتواند روی جوانان ما تأثیر بگذارد.
پدر شهید حججی تصریح کرد: خداوند یک جوان دهه هفتادی را انتخاب کرد تا به همه ثابت کند باوجود همه مسمومیتهای فضای مجازی میتوان خوب زندگی کرد طوری که خدا عاشق آدم شود و خدا هم ثابت کرد اگر عاشق کسی باشد او را خوب میخرد.
وی با بیان اینکه شهید حججی نه وکیل، نه وزیر، نه سردار سپاه و… بود، افزود: اما او یک بسیجی مخلص و سرباز مخلص امام زمان (عج) بود و خالصانه برای خداوند کار کرد و خداوند طوری به او عزت داد که همه مردم امروز به وجود او افتخار میکنند.
پدر شهید حججی با اشاره به خاطرهای از فرزند شهیدش خاطرنشان کرد: در عملیات حلب دشمن تانک محسن را میزند و دو تن از دوستانش شهید و محسن مجروح میشود و با اصرار فرماندهان به ایران برمیگردد زمانی که ایران آمد جسمش ایران بود اما انگار او گمکردهای در سوریه داشت که تلاش به برگشتن داشت.
وی ابراز داشت: محسن به یکی از دوستانش پیغام داد من دلیل شهید نشدنم را نمیدانم و متوجه میشود زمانی که میخواست به سوریه برود به مادرش نگفت و تنها من و همسرش خبر داشتیم.
پدر شهید حججی ادامه داد: زمانی که برگشت مادر را التماس میکرد که رضایت بده او ما را مشهد برد و شب قدر در مراسم احیا زمانی که دعا تمام شد با پیامک از مادرش خواهش کرد که اجازه دهد یک بار دیگر برود سوریه و مادر دید اینگونه اصرار دارد اجازه داد.
وی بیان کرد: زمانی که از مشهد برگشتیم ۱۵ روز بعد به سوریه رفت و قبل از رفتن به منزل ما آمد پای من و مادرش را بوسید، آن خداحافظی نشان میداد آخرین خداحافظی است.
پدر شهید حججی تصریح کرد: محسن به من، مادر و خواهرانش توصیههایی کرد و رفت و ما چهرهای که دیدیم چهره یک شهید بود اینگونه چهرهها کاملا مشخص است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه ۲۵ روز پس از رفتن محسن تصویر اسارت محسن در شبکههای مجازی پخش شد، اضافه کرد: با اصرار ما فرمانده لشکر اسارت وی را تأیید کرد و این اسارت برای ما یک عمر گذشت چراکه اگر بفهمیم فرزندمان اسیر دست کسی باشد قابل تحمل نیست.
پدر شهید حججی اظهار کرد: مادر سر قبر شهدای گمنام رفت و خواست فرزندش شهید شود و از اسارت این گروه تکفیری در آید و چندان طول نکشید که خبر شهادت محسن آمد.