هنرمند رفسنجانی گفت: در نقاشی های زیرگذر نمادهای مخفی هست که احتیاج به جلسه نقد دارند. از شهرداری و مسؤولان می خواهم جلسه نقد اثر زیرگذر را برگزار کنند و از نظر بصری تجمسمی نمادها بررسی شوند تا در برابر تک تک این تصاویر صحبت شود.

به گزارش روراستی، علی رحیمی هنرمند رفسنجانی در خصوص پروژه زیرگذر اظهار کرد: این پروژه از فروردین ۱۴۰۱ بعد از آبگرفتگی که اتفاق افتاد کلید خورد. چون میدان شهدا به نام شهید حاج قاسم سلیمانی تغییر نام پیدا کرد قرار شد زیرگذر با درخواست شورای شهر و شهرداری با موضوع حاج قاسم نقاشی شود.

وی ادامه داد: از آنجا که حاج قاسم برای حجم کار تصویرگری مقدور نبود و تکرار مکررات می شد، بنا بر این شد که سه شهید مدافع حرم هم که در ارتباط با رفسنجان هستند شهیدان حامد بافنده، محمد جمالی و حسین بادپا انتخاب شدند و اثری تولید شود که در آینده هم ماندگار باشد.

رحیمی توضیح داد: با توجه به اینکه در حوزه هنرهای تجسمی آثاری ماندگار می شوند که برای آیندگان هم حرف داشته باشند. با این رویکرد تصویرگری زندگینامه و خاطرات این شهدای عزیز شروع شد و تصمیم بر این شد جلوه بصری رنگینی داشته باشد و خاطرات شیرین و جذاب این شهدا را گنجاندیم.

وی یادآور شد: از فروردین ۱۴۰۱ طراحی شروع شد و در ایام اغتشاشات هم کار ادامه داشت. شهریور ۱۴۰۱ طراحی تمام شد و تأییدیه آن از کارگروه هنر تجسمی گرفته شد و بنا شد بهترین های رفسنجان آن را اجرا کنند.

رحیمی خاطرنشان کرد: اغتشاشات که اتفاق افتاد منجر به بستن زیرگذر شد و در زمان خیلی کمی در زمستان ۱۴۰۱ این کار انجام شد ولی هر فریم از این داستان و تصاویر مطالب زیادی برای گفتن دارند که متأسفانه شهدای ما مظلوم واقع شدند که رسانه ها به جای پرداختن به دلاوری ها و این صحنه های زیبا و گفتن واقعیت ها کم کاری کرده اند و از مسؤولان هم در این حوزه کم کاری شاهدیم.

رحیمی تصریح کرد: انتظار این است قهرمانان و پهلوانان واقعی مان را بیشتر بشناسانیم و مورد توجه قرار گیرند و نسل آینده بدانند که چه افرادی داشتیم و مسیر آنها می تواند مشکل کشورمان را حل کند.

وی در خصوص تصاویر بیان داشت: صحنه هایی از مقابله با داعش، رشادت ها در جنگ، بوسه مادر بر سر شهید، جدایی از همسر و فرزند برای رفتن به جبهه دفاع از حرم، زیرکی در نبرد و…در این پروژه به تصویر کشیده شده است.

این هنرمند پیشکسوت شهر رفسنجان از هجمه هایی که نسبت به آثار به این هنرمندان وارد شد، سخن به میان آورد و ابراز داشت: تیر ۱۴۰۱ بود که در ایام اغتشاشات الفاظ رکیکی به ما می گفتند. حتی بنده تهدید هم شدم و همچنان هم از این مسائل هست اما برایم مهم نبود و هجمه و سوءقصد هراسی ندارم.

وی اضافه کرد: حتی حین کار یک ماشین یک پاکت زباله سمت ما پرتاب کرد ولی برای ما مهم نبود. این کارها اگرچه از طرف افرادی مخالف کار ما صورت گرفت اما سکوت خبری و سکوت رسانه ای در برابر آن کم نبود در صورتی که جای مانور زیادی داشت اگر فلسفه این پروژه رسانه ای می شد مطمئنم مخالفان متوجه اشتباهت شان می شدند چون هرجا بر من هجمه وارد می شد با توضیحاتی که می دادم موجب پشیمانی این افراد می شد.

رحیمی اظهار داشت: مسأله بیشتر به دلیل عدم شناخت بود اینکه شاید تصاویر را مبهم از جنگ می دیدند که هیچ توضیحی هم ندارد و متوجه مفهوم عمیق پروژه نبودند و عدم پوشش رسانه ای هم این کار را تحت تأثیر قرار داد.

وی در خصوص هزینه دریافتی در رابطه با این پروژه توضیح داد: رنگ اکرلیک در پروژه استفاده شده و ۶ ماه طراحی انجام شد که طرح هایی که ناب و بر اساس مطالعه بوده و اساتید هنر از سراسر کشور آن را بررسی کردند. برای طراحی برای هر متر مربع تعرفه ای که شهرداری مصوب کرده در کشور از ۱۷۰ هزار تومان تا ۳۵۰ هزار تومان است و کار زیرگذر پرکار محسوب می شود که باید متری ۳۵۰ هزار تومان به من پرداخت می شد. هزینه ای که ما دریافت کردیم یک پنجاهم نرخ شهرداری بوده است.

رحیمی عنوان داشت: کل هزینه طراحی داربست ها خرید رنگ و اجراکارها ۸۰۰ میلیون تومان شد و برای هر فریم تصویرسازی کمتر از ۲۰۰ هزار تومان دریافت کردیم و خدا را شاکرم که کاری انجام دادیم که امیدوارم نتیجه معنوی آن را بگیرم.

وی با بیان اینکه در مجموع ۳ هزار متر مربع کار انجام شد، گفت: گروه آقایان سید محمد حسینی، مجتبی اسماعیلی، مرتضی حسینی پور، حجت غیاثی از بهترین های رفسنجان در اجرا شرکت کردند.

این هنرمند رفسنجانی بیان داشت: در نقاشی های زیرگذر نمادهای مخفی هست که احتیاج به جلسه نقد دارند. از شهرداری و مسؤولان می خواهم جلسه نقد اثر زیرگذر را برگزار کنند و از نظر بصری تجمسمی نمادها بررسی شوند تا در برابر تک تک این تصاویر صحبت شود.

وی در پاسخ به این پرسش که اگر یک بار دیگر پیشنهاد شود که برای زیرگذر طرح بدهید و هجمه هم هست آیا قبول می کنید؟ گفت: برای من اصلا مهم نیست و به کار برای شهدا و قهرمانان وطنم افتخار می کنم.

۱- لاین اول سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:

تولد در ایل بختیاری

فراگیری کاراته در نوجوانی و حمله به ژاندارمی که مزاحم خانمی شده بود 

به غنیمت گرفتن لودر از عراقی ها با ضبط و پخش صدای لودر و دود و گرد و خاک لودر مثل مشتی به دهان افسر عراقی ترسیم شده

بوسه بر دستان پیرمردی که هستی اش در سیل خوزستان نابود شده ولی عکس امام رو نگذاشته زیر آب بره

گرفتن گل از دست فرزند شهید در نماز و احترام فراوان به فرزندان شهدا

دریافت نشان ذوالفقار از رهبر انقلاب

بهتر است مادر افتخارات سردار را بداند و از نبردی که وی فرمانده آن است خبر نداشته باشد

نبرد با اژدهای هفت سر داعش حاج قاسم هر جا که محاصره می شد به تنهایی با هلی کوپتر میان حلقه محاصره فرود می آمد

شهادت و جاودانگی سردار شهادتی که باز شعله هایش طومار توطئه استکبار را در هم پیچید

۲- لاین دوم سردار شهید محمد جمالی

مادرش قالی می بافت و پدرش کشاورز بود دل دریایی داشت و میوه های باغش را میان اهالی تقسیم می کرد

کودکان را بیش از حد دوست داشت

رئیس ستاد قاچاق کالا و ارز شد و در مدت مسئولیت گرفتار هیچ گونه فساد نشد

با اینکه نوجوان بود طبق نقل قول همرزمانش سی چهل رزمنده مجروح را از نیزار در حال سوختن نجات می دهد

به دلیل سن کم ش به او آرپی جی ندادند ولی با دنبال کردن یک عراقی آرپی جی او را غنیمت می گیرد

در جواب همسرش که از مشکلات کودکان می گوید عروسک‌های کودکان سوری را یاد می کند که زیر چکمه های داعش لگدمال شده اند

شهادت

بوسه ای که حاج قاسم زمان تدفین بر پایش می زند

۳- لاین سوم سردار شهید حسین بادپا

شهیدی که به تحول بزرگ عرفانی دست پیدا می‌کند

حاج قاسم به او لقب ” دردانه کرمان ” داد

به همراه نیروهای سه گانه نظام بسیج، ارتش و سپاه با دستانی خالی به جنگ دشمن تا به دندان مسلح می رود

در پانزده سالگی شیمیایی می شود و مادرش هنگام ملاقات سرش را می بوسد چون که تمام بدنش تاول زده است

مسئول تعیین عمق اروند برای گزارش به گروهان غواص است مرتکب کوتاهی مختصر می شود و به او می گویند دیگر شهید نمی شوی ( حسین یوسف اللهی به او پیام می دهد)

مشتاق شهادت است از فرزندانش جدا می شود و به نبرد سوریه می رود

در حرم حضرت علی (ع) بی تابی می کند عربی با گذاشتن انگشتری کنار او که روی آن حک شده است ” لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ” به او می گوید به آرزویت می رسی

شب قبل از شهادت خواب می بیند پا در پله اول نردبانی می گذارد که در بقیع است و پله اولش در آسمان است به قول همرزمش مزار گمنامش همانند مزار بی بی زهرا در بقیع است

چنان مقتدر و پابرجا که با از دست دادن چشمش در جنگ عراق و مجروح شدن از ناحیه قفسه سینه و قلب در جنگ سوریه ، باز به جبهه بر می گردد

۴– لاین چهارم شهید حامد بافنده

متولد مشهد الرضاست

قاری قرآن و مداح اهل بیت (ع) است

دختری از رفسنجان که برای مداوای پدرش به مشهد رفته است در حرم گلی از گلهای حرم به دستش می رسد همراهان این اتفاق را خوش یمن می دانند بیرون از حرم حامد بافنده او را می بیند و دلباخته اش می شود

فتنه داعش آغاز می شود دل از خانواده می کند و به جنگی می رود که تا مرزهای کشورش رسیده

فتنه ای که از اسرائیل شروع می شود و حرمین را نشانه گرفته است

به شهادت می رسد و حاج قاسم کودکش را تسلیت می گوید