این چه منطقی است که ما خود را استثنا بدانیم؟ گناه را به نام فرهنگسازی ترویج کنیم و سپس توقع داشته باشیم دیگران خط قرمزها را حفظ کنند؟
روراستی_ یادداشت: گاهی آدم در حیرت میماند که چه باید بگوید! شاهدیم افرادی با پرچمدارِ دینداری و عهدهدارِ مراسم معنوی، برای کسب درآمد، به سراغ فعالیتهایی میروند که نه تنها شبههناک، که گاه آشکارا حرام است.
کسب و کاری راه میاندازند، و در کنار آن محلی را تأسیس میکنند با عناوین اغوا کننده برای نوجوانان و جوانان و توجیهاتی چون “ایجاد فضایی امن برای جوانان” یا “ما درست عمل میکنیم، مشکل دیگران است” فضای جامعه را آرام میسازند! اما دریغ از یک پرسش ساده:
آیا این رفتار، مصداق “قبحشکنی” و عادیسازی گناه نیست؟
آیا احکام حلال و حرام خداوند، برای همه یکسان نیست؟
آیا با توجیه شخصی میتوان “منکر” را به “معروف” تبدیل کرد؟
آیا “مکروه” با نیت کسب درآمد، مباح میشود؟
این چه منطقی است که ما خود را استثنا بدانیم؟ گناه را به نام فرهنگسازی ترویج کنیم و سپس توقع داشته باشیم دیگران خط قرمزها را حفظ کنند؟
این نه هدایت که گمراهی است. نه جذب که دور کردن از حقیقت دین است.
یادمان نرود:
«قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ…»
(بگو:پروردگارم تنها کارهای زشت را، چه آشکار و چه پنهان، و گناه و ستم به ناحق را حرام کرده است…)
پس بیاییم از خود آغاز کنیم. مراقب باشیم کسبوکارمان، آخرتمان را نفروشد. وای به روزی که در پیشگاه الهی، پاسخگوی این توجیهات باشیم.