متن این بیانیه که نسخه ای از آن برای پایگاه 598 ارسال شده است در ادامه می آید:
بعد از یک سال مذاکره بینفع و پرضرر با آمریکا و توافق نابرابر توأم با پنهانکاری از ملت و نمایندگان آنها، نهتنها مذاکرات هیچ دستاوردی نداشته که نوع تعامل مسئولین آمریکایی و نمایندگان اتحادیه اروپا بهگونهای بوده که حواشی مذاکرات به تئاتری برای به رخ کشیدن ذلت ایران در برابر آمریکا و به تعبیر رهبر انقلاب نمایش کامل شدن ابرقدرتی آمریکا و تسلیم ایران تبدیلشده است.
مسئولین ایرانی نیز متأسفانه بعضاً با اقداماتی نابهجا پازل آمریکاییها را تکمیل کردهاند. بهراستی کدام مذاکره جدی آن هم با دشمن هفتادساله ملت ایران، در یک موضوع خاص احتیاج به طراحی رویدادهای رسانهای دارد که مسئولین ما در حال گرم گرفتن با دشمن خونی خویش و مسلمین نمایش داده شوند؟ سرمایه 36 سال ایستادگی ملت ایران در برابر زیادهخواهی و غارت کشور خویش و باقی دنیا چرا باید اینگونه دست و دلبازانه آنهم بدون هیچ دستاوردی به ثمن بخس خرج شود؟ کارهایی نظیر قدمزدن صمیمانه در فضای آزاد و برخوردهای صمیمانه مقابل دوربینها آنهم در قبال عدم حتی ذرهای تغییر رفتار و موضع، و حتی جریتر شدن طرف آمریکایی و ندادن هیچ امتیاز از جانب او در برابر دستودلبازی طرف ایرانی در امتیازدهی برگشتناپذیر بهراستی چه معنایی دارد؟
کدام عقلانیت و حسابگری چنین رفتاری را توجیه میکند؟ بهراستی این دستودلبازی مسئولین در خرج از سرمایه ایستادگی ملت ایران، کدام منفعت حتی مادی را برای ما حاصل کرده است؟ آنهم زمانی که این لبخندهای یکطرفه درست در روز حمایت کامل وزارت امور خارجه امریکا از توهین مجدد و بسیار گستردهتر نشریه موهن فرانسوی به رسولالله – صلیالله علیه و آله و سلم – اتفاق افتاده است. سفر کردن غیرمنتظره به پاریس – کانون توهین به رسول الله (ص) – آن هم در شرایطی که احساسات جهان اسلام به واسطه این اهانتهای مورد حمایت دولت فرانسه شدیداً جریحهدار شده است، برای دیدار با وزیر خارجهای که به گفته مسئولین دستگاه دیپلماسی اهمیت خاصی در مذاکرات ندارد چه پیامی را به جهانیان مخابره میکند؟ البته هنوز خاطره این لبخندها درست در زمانی که مردم بیدفاع غزه را سلاخی میکردند در افکار عمومی دنیا کاملاً زنده است. ذهنیت مستضعفین دنیا و مسلمانان که این صحنهها را میبینند نسبت به ایران چگونه خواهد بود؟ آیا به تعبیر رهبری ما نزد آنها به تذبذب و همکاری با مستکبرین متهم نمیشویم؟ با این عقبنشینیهای بدون دستاورد باید انتظار جریتر شدن امریکا را نیز داشته باشیم.
باوجوداین شرایط، کمیته صیانت از منافع ایران با تشکر از پیشنهاد رفراندوم خطاب به رئیسجمهور اعلام میدارد اگر به این نتیجه رسیدهاید که آگاهی از مسائل کلان کشور حق مردم است و دیگر نباید پشت درهای بسته برای مهمترین مسائل کشور تصمیمگیری کرده و به حذف، توهین، حمله و فحاشی به منتقدان پرداخته شود، رفراندوم امر خوبی است، البته اطلاع عمومی مردم ازآنچه در یک سال گذشته در مذاکرات رخداده و شکست سانسور یک سال و نیمه در این موضوع، پیشنیاز هرگونه رفراندومی است. لذا رییسجمهور هرچه سریعتر اجازه دهند متن چندین توافق پشتصحنه ایران با 1+5 در ژنو و وین به اسم تمدید مذاکرات منتشر شود تا مشخص شود که فحوای این توافقات چه بوده است که هنوز بعد از یک سال امکان انتشارشان وجود ندارد و طرف آمریکایی در کنگره تصریح میکند ایرانیها از ما خواهش کردند که متن توافقات منتشر نشود، همچنین سانسور یک سال و نیمهی رسانهای نقد توافق ژنو در صدا و سیما شکسته شود.
متأسفانه همانطور که بارها و بارها گوشزد و پیشبینی شده بود رویه خطرناک امتیازدهی، مذاکرات را به مرحلهای رسانده که آمریکاییها پیشنهاداتی مطرح میکنند که غیرت و عزت ملت ایران را زیر سؤال میبرد و طرح حاشیههایی مثل رفراندوم موجب فرار از این واقعیت و پاک کردن صورت مسئله نخواهد شد. تأسفبارتر اینجاست که مشخص نیست درحالیکه صراحتاً طرف آمریکایی در خفا و علن میگوید حتی در صورت توافق – آنهم چنین توافق نابرابر، پرهزینه و بدون دستاوردی– تحریمها را برنخواهد داشت، دلیل ادامه روند مذاکرات از سوی دولت چیست؟ آنهم در شرایطی که مسئولین دولت، حتی حاضر نیستند پیشنهاد سخیف و زیادهخواهانه آمریکاییها را که برای برداشتن تحریمها غیرت ملت ایران را مطالبه کرده است، بهروشنی با مردم در میان بگذارند.
متأسفانه بیان این موضوع که باید از سیاست داخلی و خارجی برای اقتصاد خرج کنیم توسط رئیس جمهور بیان مجدد همان سیاست اشتباهی است که طی یک سال و نیم گذشته در پیش گرفته شد و به رسیدن قیمت نفت به 50 دلار ختم گردید و منافع ملی را به نفع کشورهای غربی به خطر انداخته است. این همان دیدگاه سادهانگارانهای است که منافع ملی را از آرمانهای کشور جدا میداند و در حقیقت آرمانها را سخنی پوچ و توخالی معرفی مینماید که ارزش واقعی ندارند. مدت زیادی از این شعار نمیگذرد که گفته میشد مذاکره با امریکا تنها راهی است که از طریق آن میشود هم چرخ سانتیفیوژ بچرخد و هم چرخ صنعت. اما امروز گفته میشود که آرمانهای ما وصل به سانتیفیوژ نیست تا زمینه برای تعطیلی کلی فناوری ارزشمند هستهای در کشور فراهم بشود. این گواه روشن دیگری بر زیادهخواهی امریکاییها و درس نگرفتن مذاکرهکنندگان ایرانی است.