به گزارش روراستی به نقل از دیدبان، این نوشتار نه از سر روزمرگی یا تحلیل محتواهای صورت جلسات مذاکرات خواهد بود، و نه پرداختی خبری. آنچه در ادامه از نظر می گذرانید تعیین خط و مشی و صورتهای تصوری و تصدیقی تفکر و عمق باورمندی “فرزندان انقلابی” به فرامین ولی امر مسلمین، ذیل برخی آیات گرانبهای قرآنی در ساحت مبانی سیاست خارجی اسلام است. از این رهگذر با شناخت پایههای فکری تیم دیپلماسی، انتقادات دقیق تر و در زمان مقتضی وارد شود. بنابراین نوشتار در صدد بررسی عمق تفکری دیپلماسی دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی است:
الف) خداوند رحمان در قرآن خود می فرمایند:
وَ لَا تَرْکَنُواْ إِلىَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون (هود/113)
“به ستمکاران میل مکنید، که آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا هیچ دوستى نیست و کسی یاریتان نکند”
از دیدگاه ما آنچه در بخش ابتدایی آیه کریمه نقش کلیدی دارد کلمه “رکون” است. تمام آنچه مفسرین در مورد رکون گفتهاند را میتوان به معنای “اعتماد” دانست، اعتمادی که از روی میل و گرایش باطنی باشد و موجب تسکین خاطر شود و اتکا به طرف مقابل. به هیچ عنوان در صدد ورود تفسیری نیستیم؛ چرا که این نوشتار مجال این امر را نمیدهد. اما غرض این است که بدانیم رکون به چه معناست و مسلمانان اساسا از یک چنین کاری منع شده اند. علامه طباطبایی(ره) در این زمینه اشاره ای کامل دارند:
“بنابراین، رکون به سوى ستمکاران، یک نوع اعتمادى است که ناشى از میل و رغبت به آنان باشد، حال چه این رکون در اصل دین باشد، مثل اینکه پارهاى از حقایق دین را که به نفع آنان است بگوید، و از آنچه که به ضرر ایشان است دم فرو بندد و افشاء نکند، و چه اینکه در حیات دینى باشد مثل اینکه به ستمکاران اجازه دهد تا به نوعى که دلخواه ایشان است در اداره امور مجتمع دینى مداخله کنند و ولایت امور عامه را به دست گیرند، و چه اینکه ایشان را دوست بدارد و دوستیش منجر به مخالطت و آمیزش با آن شود و در نتیجه در شئون حیاتى جامعه و یا فردى از افراد اثر سوء بگذارد”(المیزان جلد11 ص67)
آنچه که در روابط بر قرار شده با دولت آمریکا و کشورهای اروپایی در جریان هستهای اتفاقاتی میافتد و به دنبال آن انتقادهای داخلی که تلألو آن عصبانیت رئیس جمهور را در پی دارد. این حالت ایشان در جملاتی که نثار منتقدین کردهاند را به وضوح میتوان مشاهده کرد، و این پدیده یعنی “خشم رئیس جمهور” از منتقدین باعث شده که ایشان با بکارگیری الفاظی که در شأن ایشان و دولت مدعی نقدپذیری نبود، طرف مخاصمه را تغییر دهند که ما در تبیین بخش دوم همین آیه به آن خواهیم پرداخت.
حقیقت این است که برونداد مذاکرات هستهای صرف نظر از دستاوردها، آنچه که دولت یازدهم پیش بینی میکرده نبوده است؛ این مهم را نخبگان جامعه و مردم فهیم ایران دریافته اند و به همین سبب بعضا در مواجه با چنین رویدادی از سوی دولت فضای نقد و انتقاد مذاکرات هسته ای مورد حمله قرار می گیرد. علی رغم اینکه فضای رسانهای و دانشگاهی از سوی دولت بسیار تحت فشار میباشد که مبادا انتقادی از روند مذاکرات اتفاق بیفتد، در عین حال آنچه تا کنون اتفاق افتاده و شنیده می شود انتقادهایی است بعد از محل که اثری جز نوشدارو ندارد. اما آنچه محل نقد ماست همان “رکون” دستگاه دیپلماسی کشور است، که در سایه رکود اقتصادی کشور گم شده است. واقع امر “رکود اقتصادی” ناشی از رکون دیپلماسی است که به دلیل عدم درک صحیح از بیانات مقام معظم رهبری در دو مقوله حساس از قبیل “نرمش قهرمانانه” و “اقتصاد مقاومتی” بوجود آمده است. دلیل این جریان را در بخش پایانی همین نوشتار بخوانید.
ب) از نشانه های این مسأله (رکون) می توان به موضع کلیدی و حساس بالاترین مقام اجرایی امروز کشور در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد که آمریکا را “کدخدا” خطاب کرد و پیشنهاد دادند که با کدخدا ببندیم و یا می توان موضع رئیس دستگاه دیپلماسی کشور را مثال زد که آنقدر مرعوب سیستم نظامی آمریکا گشته که معتقد بود با یک بمب آمریکایی سیستم دفاعی ایران از کار میافتد. (که البته همه اینها اگر از روی تغافل نباشد از روی جهل به تواناییهای فرزندان برومند ایران اسلامی است) موارد متعددی وجود دارد که عمق تفکر گروه دیپلماسی کشور را در اعتقاد کامل به حل و فصل مشکلات و مسائل داخلی با اعتماد به کدخدا را عیان میکند. هر چند دولتمردان در مواضعشان چنین مبحثی را رد می کنند ولی آنچه در عملکردشان طی یکسال گذشته مشاهده می شودتأیید همین مطلب است.
ملت شریف ایران! عملکرد دیپلماسی دولت یازدهم در قبال کشورهای غربی خصوصا آمریکا بر اساس همین استراتژی یعتی اعتماد از روی میل باطنی و دلگرمی به طرفهای غربی و آمریکا در حل و فصل منازعات فی ما بین؛ بسیار واضح و آشکار بوده است. به بیان دیگر “از کوزه همان برون ترآود که در اوست”. خوشبختانه یا متأسفانه منتقدین و فضای رسانهای بیشتر به وجه”برون ترآودی” قضیه واکنش نشان داده است. به عنوان مثال پیادهروی جناب ظریف با جان کری در ایامی که به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله توهین شده بود را همه و همه مورد نقد گرفتند، که البته جای نقد هم دارد. اما این چنین عملیات دیپلماتیکی از آنچنان عمق تفکری به هیچ عنوان استبعاد ندارد؛ تحفه اینکه جنابشان سفر به فرانسه را هم ترک نمی کنند که مبادا خللی به روند سراسر شور و غرور هسته ای واردنشود.
اینکه دولت با توجه به نتیجه نه چندان مثبت مذاکرات در خواستگاه مردمی و تعارضات این خواستگاه با آنچه ایشان (تیم مذاکره کننده) مرقوم داشته اند؛ گریزان و کمی دلخور باشند؛ خیلی دور از ذهن نخواهد بود. چرا که هر چه می گذرد این نارضایتی از آنچه باید به دست میآمد و نیامد و آنچه نباید داده میشد و داده شد در بین مردم نمایانتر میشود، و این روند را دولت به خوبی درک کرده است. به هر حال با نگرشی دقیق به عمق تفکر و عملکرد دیپلماتهای ایرانی در مدت بیش از یکسال “اعتماد” به طرف آمریکایی صهیونیستی در سیره و روش و “نشست و برخاست هایشان” به وضوح دیده شده است.
بحث از دستاوردهای مذاکرات بماند برای بعد که به عقیده نگارنده تنها دستاورد مذاکرات همان تجربه ای است که سالها قبل به واسطه عملکرد ضعیف دولت اصلاحات حاصل گردید یعنی عدم اعتماد به طرف غربی یعنی عدم رکون توأم با اعتماد به آمریکا. “این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد”
بنابراین باید این قضیه بدیهی در میان مسولین امر فهم شود که “امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد.” اینکه چه اتفاقی افتاده است که با عنایت به تجارب گذشته، مجددا در همان مسیر حرکت می کنیم خود جای تعجب و شگفتی دارد؟!! و مهمتر اینکه مقام معظم رهبری طی این یکسال اخیر چرا چنین صریح و روشن این تجربه را به حافظه تاریخی مردم می سپارند؟!! سوالی است اساسی که خود نوشتار جدا می طلبد.
ج) رهبر معظم انقلاب بارها در ارتباط با تعیین سطح و جبهه بندی های جهانی فرموده اند که : “اسم خودشان را میگذارند جامعهی جهانی؛ در حالی که جامعهی جهانی اینها نیستند؛ جامعهی جهانی ملت هایند و…”
در حقیقت دیدگاهی که آمریکا را کدخدا می بیند قرابتی با دیدگاه رهبری در مورد قدرت واقعی دنیا ندارد. وقتی طرف مقابل را در عرصه دیپلماسی بزرگ دیده اید بزرگ می شود.در میدان نبرد دیپلماسی، ما نباید از موضع ضعف با دنیا روبرو شویم حال چه رسد به اینکه طرف ما یک دشمن دیرینه و عده ای از هم پیاله هایش باشند. در منظومه فکری رهبر عزیز انقلاب، ایران در سیاست خارجی نباید همیشه موضع تدافعی داشته باشد؛ ایشان ضمن بیان این نکته می فرمایند: “ما در چند مسأله میتوانیم موضع تهاجمی داشته باشیم: در قضیهی حقوق بشر، موضع ما موضع تدافعی نیست؛ موضعمان تهاجمی است. در مسألهی زن هم موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است. در زمینهی سلاحهای کشتارجمعی، شما مدعی هستید؛ باید مهاجم باشید.“
بنابراین از آثار و پیامدهای جدی نگرفتن این فرمایش مقام معظم رهبری، قدرتمند دیدن طرف مقابل است که در واقع امر و برخلاف تصور ما چنان قدرتی ندارد، و با چنین تصوری فرصت تهاجم و حمله به وی را در موضوعاتی که اصالتا در آنها مقصر و متهم اند را از دست می دهیم. ذره ای بزرگ دیدن و ترسیدن از جبهه استکبار آفاتی در پی دارد که جبران آن بسیار غیر قابل ممکن خواهد بود. چه بسا گروه دیپلماسی ایران را به نحوی با آنها در برخی مواضع به دلیل همین ضعف همراه کند، مثل اینکه قبول کنید مراکز تولید سوخت هسته ای یا راکتور آب سنگین اراک تعطیل گرددند. یا درباره امتیازاتی با آنها صحبت گردد که خود تیم مذاکره کننده نتواند آن امتیازات را بازگو کند ولی ملت ایران آنها را از زبان آنها بشنود. یا بر خلاف وعده رئیس جمهور چرخ زندگی به واسطه “رکود” نچرخد و نیز چرخ سانتریفیوژ بواسطه “رکون”.
اما اگر دچار اشتباه در محاسبه نشوند و دشمنی دشمن را بعد از گذشت بیش یکسال به عیان ببینند می توان مصداق این آیه کریمه باشند و این در ادبیات قرآنی ما به وضوح آمده است که “کم من فئه قلیله… “(بقره/249) در همین راستا دی ماه سال گذشته رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی به این مطلب اشاره کرده بودند: “دشمن را باید شناخت، جبههی دشمن را باید شناخت، لبخند دشمن را نباید جدّی گرفت “
این تجربه چندین بار تکرار شده است که طرف غربی و آمریکایی مورد اعتماد نیست و با گذشت این یکسال دولت یازدهم باید به دنبال راه برون رفت از وضعیت بوجود آمده باشد. چه زیبا خداوند متعال در قرآن فرموده است :
یَاأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا…. ** هَأَنتُمْ أُوْلَاءِ تحُبُّونهَمْ وَ لَا یحُبُّونَکُمْ وَ … (118/119/آل عمران)
اى کسانى که ایمان آورده اید، دوست همرازى جز از همکیشان خود مگیرید، که دیگران از هیچ فسادى در حق شما کوتاهى نمىکنند و خواستار رنج و مشقت شمایند… (118) آگاه باشید که شما آنان را دوست مىدارید و حال آنکه آنها شما را دوست ندارند… (119)
بنابراین شاهد کلام این است: “رها کردن مواضع و عقبنشینىِ منهزمانه در مواجههی با دشمن، از جملهی چیزهایی است که قرآن تأکید میکند که نباید انجام بگیرد؛ در جنگ نظامی و در جنگ سیاسی و در جنگ اقتصادی، در هر جایی که صحنهی زورآزمایی است، در مقابل دشمن باید ایستاد”
د) اما در تحلیل و چرایی عدم موفقیت این دیدگاه یک نکته اساسی حائز اهمیت است و آن اینکه درک صحیح از بیانات و ریل گزاری مقام معظم رهبری در تیم دیپلماتهای ایرانی وجود نداشت. امام خمینی رحمه الله علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مفاهیمی عمیق را برای ملت ایران به ارث گذاشته اند. او توانست در برهه ای از زمان که هیچ کس تصور ش را هم نمی کرد چارچوبی را طراحی کند که کارشناسان فقه سیاسی و عرصه دین از آن به نظریه “امامت و امت” یاد می کنند. نطریه ولایت فقیه که امروز از آن بحث زیادی می شود از فروعات همین فرضیه است.
اما مقام معظم رهبری امروز سکان دار کشتی نجات بخش انقلاب اسلامی است که در چارچوب نظریه ولایت فقیه تمامی فرمایشاتشان باید نصب العین قرار گیرد. اگر با دقت و انصاف فرمایشات ایشان را از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم بنگریم . خواهیم دید که قریب به شش مرتبه ایشان صریحا در زمینه مذاکرات و اتخاذ روش دستگاه دیپلماسی، فرموده اند “من خوشبین نیستم”
از ابتدای مباحث هسته ای که در دوران اصلاحات آغاز شد تا کنون ایشان این قدر صریح در ارتباط با مذاکرات اظهار نظر نداشته اند. اما در همین مدت یکساله هر منصفی فهم می کند که رهبری عزیز از روش مذاکرات و نحوه رفت و برگشت ها دل خوشی ندارند و اگر مذاکره ای هم بر قرار است از باب اینکه ایشان استبداد رأی ندارند و اصرار هیأت دیپلماتیک بر مواضع خود می باشد.
خاطر نشان می سازیم که ماهیتا کشورهای 5+1 و از همین دست عناوین بازیچه ای بیش در برابر آمریکا نیستند. چرا که نقشی برای تأثیر گذاری در روند مذاکرات برای آنها در نظر گرفته نشده و هر زمان که می رود در روند این مذاکرات نتیجه مثبتی حاصل شود، این آمریکا بوده است که خدشه وارد کرده و تیم مذاکره کننده و در رأس انها رئیس دولت یازدهم نیز این جریان را به خوبی درک کرده بودند که در بدو روی کار آمدن و تبلیغات ریاست جمهور ساز مذاکره با کدخدا را کوک می کردند. حال باید از فرزندان انقلابی و رئیس محترم جمهور سوال کرد:
که با چه معیار و استدلال برتری نسبت به نظر ولی امر مسلمین نسبت به روند مذاکرت وارد این عرصه شدید؟
هزینه این اتلاف وقت یکساله، گره زدن تمام مسائل و مشکلات داخلی به بیرون که رکود اقتصادی از رهگذر گذران وقت در مذاکرات بوجود آمد را کدام گروه از مردم باید پرداخت کنند؟
آیا رهبری عزیز همزمان با ابراز عدم خوشبینی نسبت به نحوه تعامل با آمریکا نرمش قهرمانانه را پیشنهاد نداده بودند؟ که روند مذاکرات اگر قهرمانانه بود چرا اجازه نقادی و تحلیل دستاوردهای مذاکرات را نمی دهید؟
همچنین آیا ایشان نظریه اقتصاد مقاومتی را برایتان به میدان نیاوردند؟ عملکرد دولت محترم یازدهم در کدام عرصه سنگین تر است و دست آورد بیشتری دارشته است مذاکرات یا اقتصاد مقاومتی؟
هـ) جناب آقای رئیس جمهور از آنجایی که رهبرمان ما را با این ندا به میدان فراخوانده است: “ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب – از روی سادهلوحی- نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند… من یک وقت گفتم شماها افسران جنگ نرمید – فکر کنید روی این مسائل… “
ما این مرقومه را قلم زدیم تا تعمقی در افکار و رفتار دیپلماسی دولت یازدهم بوده باشد؛ از زاویه دیدگاه ما و از آنجایی که خود گفته اید که این دولت پرچمدار انتقاد پذیری است امیدواریم در فضایی آرام به مطالب پیش گفته تأمل نمایید.
فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون (که آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا هیچ دوستى نیست و کس یاریتان نکند)
بخش دوم از آیه ای که در ابتدای نوشتار به آن اشاره شد نیز اشاره به یک مطلب مهم دارد که رئیس محترم جمهورچند روز پیش در سخنانی به آن اشاره کردند: “به جهنم” این واژه جناب آقای دکتر روحانی نصیب کسانی است که طبق نص صریح قرآن دل خوش به کفار و جبهه استکبار دارند. نه کسانی که منتقدین دلسوز شما و ایران عزیزند. که این خطابات بیشتر به طرف مقابل شایسته است نه به منتقدین. برای نمونه و استحضار حضرات عرض می کنیم مقام معظم رهبری هم اخیرا آمریکا و غربی ها را به جایی ارجاع داده اند (به درک) که حضرتعالی منتقدین را به آنجا فرا خوانده بودید. دیدید که مذاکره با آمریکا نه تنها عایدی نداشت که اتفاقا تحریمها را هم بیشتر کرد. رهبر انقلاب درهمین راستا تبیینی دارند که خواندن آن خالی از لطف نباشد:
“از این ارتباط نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! و مذاکره در زمینه تحریم هم فایده ای نداشته است.”
این همه در حالی است که شما در چندین جای فرموده اید که ساختمان تحریم ترک برداشته ولی از این رهگذر تراکم ساختمان تحریم بیشتر هم شده است. حقیقت امر در انتها سوالی دیگر ذهن ما را به خود مشغول کرده است، آن اینکه: حضرتعالی در چند هفته گذشته صحبت از کاسه شکسته تحریم به میان آورده بودید؛ اما چند روزی است که از ترک خوردن ساختمان تحریم بحث می کنید. اما رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرمایند: “تحریم ها بیشتر هم شده اند”
نتیجه گیری
این اختلاف از کجا شروع شده است؟! آیا تیم مشاوران شما با مبانی سیاست خارجی رهبر انقلاب اختلاف نظر دارند و نظرشان را بر ایشان ارجح می دانند؟ ما نگرانیم که آنچه ترِِک! برداشته یا تِرِک بردارد، دیوار اعتماد مردم به رئیس جمهور باشد. چرا که دولت محترم در این مدت یکساله همه تخم مرغهای خودش را در سبدی ریخته و به بازاری برده بود که رهبر معظم انقلاب به آن خوش بین نبوده اند، و همیشه صحبت از ترک برداشتن تحریم میکرده اید که این هم به فرموده رهبر انقلاب نقض خورده است. اما به نظر دیدبان چیزی که برای دولت محترم مانده است همین رکود و وضعیت نا مناسب اقتصادی است و دیوار اعتمادی که مردم در همین یکساله نشان داده اند که خیلی هم سالم نیست و مضافاً یکسالی که از دست رفت. اما برای شما از آنجایی که روحیه ای نقد و مشاوره پذیر دارید در نوشتارهای بعدی و در فرصت مقتضی پیشنهاداتی خواهیم داشت.