ااین بار علی اکبر اسیر دستان ناپدری شده که مصیبتش فضای مجازی را پر از غصه کرده است
به گزارش “روراستی” قصه ستایش سه ساله را که یادتان هست؛ اگر چه با رنج های فراوان در کودکی به مسیری منتهی شد که گذر از رنج ها را به کمک مسئولان بهزیستی به سمت خوشبختی و خوشحالی طی کرد و اگر چه سایه مادری بی مهر به جای خنکی، سنگینی داشت اما او دیگر طعم تلخ شکنجه هایش را فراموش کرده و ما از این پایان خوش قصه او خوشحالیم اما امروز فضای مجازی تکرار قصه دیگری از بی رحمی ناپدری و بی معرفتی مادری داشت که ای کاش این قصه دروغ بود.
اما نه…خبرنگار ما از نزدیک با علی اکبر ۷ ساله صحبت کرده و متأسفانه قصه اش حقیقتی تلخ را از دستان سنگین ناپدری برملا کرد که با همدستی مادری «نامادر» همراه شده بود.
علی اکبر قصه جدید رنچ های کودکانه داستان های دنباله دار شکنجه های ناپدری ها، آن قدر مظلوم است که حتی نمی خواهد بگوید چه بر سرش آمده و یا شاید خسته است و نمی خواهد یاد دردهایش را تکرار کند می خواهد اکنون که در کنار مادربزرگش قرار گرفته تمام آن سیاهی ها را فراموش کند.
او را شب تا صبح در لانه کبوترها خواباندند، موهایش را با ضربه کندند و سیلی بر صورتش زدند به حدی که قرمزی چشمانش گواه شدت ضربه هاست و به گوش هایش آسیب زدند…زیر دوش حمام نفسش را رو به بریدن کشاندند و…
اینجا اشک مجال ادامه نوشتن را نمی دهد و فکرم را مشغول کرده، سرم گیج می رود و تاب نگاشتن از این مصیبت های کودکان از انگشتان لرزانم رخت بر بسته
همین قدر بس که تمام این رنج ها از اعتیاد است…اعتیاد؛ و این کودکان هستند که بیشترین آسیب ها را در چنین خانواده هایی می بینند.
اما پدر بزرگ علی اکبر از دستگاه قضا می خواهد این ناپدری نامهربان را در ازای ستم هایی که به نوه شان در بدترین شرایط روا داشته محاکمه کنند تا درس عبرتی برای دیگران شود.
و در پایان از همه همشهریان می خواهیم اگر موارد کودک آزاری مشاهده کردند حتما اورژانس اجتماعی را با گرفتن شماره ۱۲۳ در جریان بگذارند تا به داد این کودکان بی گناه برسند.
انتهای پیام/